سینمای مستند با علوم انسانی پیوند دارد
گروه هنر: نشست نقد و بررسی دو فیلم مستند «پیرمرد و دریا» و «لیلا»، یکشنبه، سیزدهم دی، در خانه هنرمندان برگزار شد. در این نشست ناهید رضایی، کارگردان و مهرداد فراهانی، پژوهشگر و نویسنده سینمایی، حضور داشتند. مهرداد فراهانی این نشست را با صحبت درباره مستند «پیرمرد و دریا» آغاز کرد و گفت: «در سینمای مستند برخی موضوعات مشخص و عینی هستند؛ مثلا مستند پرتره یا صنعتی، اما برخی مواقع با مفاهیم ذهنی سروکار داریم. مستندسازی درباره مفاهیم دشوارتر است، چراکه تخصص و اشراف بیشتری را میطلبد. به نظر من سینمای مستند با علوم انسانی پیوند خواهرخواندگی دارد. از این بابت «پیرمرد و دریا» موضوعی مهم و قابلتوجه است». او اضافه کرد: «در تاریخ سینمای مستند و در تکنگاریهای ادبی به نویسندگانی مانند دهخدا، دکتر معین و... پرداخته شده است، اما مترجمان کمتر مورد توجه سینما و تکنگاریهای ادبی قرار گرفتهاند. انتخاب سوژه و پرداختن به مترجمان در «پیرمرد و دریا» به خودیخود اهمیت دارد. ضمن آنکه قطعاتی از فیلم به صورت موتیف تکرار میشوند؛ مثلا در زمان صحبت از زندانرفتن نجف دریابندری فیلم به «فارنهایت ۴۵۱» کات میخورد که معادل سینمایی درستی است. از «کودک وحشی» و «معمای کاسپار هاوزر» استفاده شده که همه فیلمهایی درباره زبان هستند». این نویسنده سینمایی اظهار کرد: «وجه جالب و قابلتوجه فیلم، وجود مترجمان برجسته در آن است و در بعضی موارد بهترین انتخابها صورت گرفته؛ مثلا ادبیات جنوب یا شرکت نفتی، در شرایطی که محمدعلی صفریان و اسماعیل فصیح را نداریم، با صفدر تقیزاده و نجف دریابندری خوب نشان داده میشود، اما در بخشهای دیگر بهخاطر گستره موضوعات، فیلم چندپاره شده است و در آن بهجای ترجمه، از تاریخ ویرایش، تاریخ نشر و سانسور و... گفته میشود». فراهانی همچنین درباره اکران مستند «لیلا» پس از دو دهه گفت: «این فیلم از چند جنبه حالت نخستین دارد؛ مستندی که در کنار دو مستند دیگر با نامهای «نسرین» صفی یزدانیان و «تنها در تهران» درباره بهناز جعفری در زمانی که چهرهای شناختهشده نبود، تولید شد. در این سه مستند سوژه زنانه است؛ سوژهای که کمتر روی آن کار شده است. این فیلمها خطشکن هستند ». در ادامه ناهید رضایی عنوان کرد: «این پروژه در سال ۹۰ آغاز شد. فاطمه ولیانی دوست نزدیک من است. او پیشنهاد داد فیلمی درباره ترجمه بسازم. ترجمه، کاری در حوزه مفاهیم است و من فکر کردم چگونه میتوانم مفاهیم ترجمه را انتقال دهم. در دولت پیشین قراردادی را با مرکز گسترش بستم و آنها اصرار داشتند مترجمها نباید در فیلم برجسته شوند؛ درحالیکه چطور میشود فیلمی درباره این موضوع کار کرد و در آن مترجمها پررنگ نشوند؟ جلسات فرسایندهای با آنها داشتم؛ اما موضوع به مرور در ذهنم جذاب میشد و مترجمها را دنبال میکردم». او اضافه کرد: «بین ۱۰،۱۲ مستندی که تابهحال کار کردم، این مستند سختترین فیلمی است که ساختهام. این فیلم درباره تمام وجوه ترجمه نیست. این فیلم میتواند افرادی را که دورتر از این موضوع ایستادهاند، متوجه ترجمه کند؛ اما انتخاب آدمها و موضوعها به دلیل جذابیت آنها، انتخاب خود من است. چیزهایی که در فیلم میبینیم، نمود چیزهایی هستند که در فیلم نمیبینیم. در این فیلم تصمیم گرفتم خودم را به نفع سوژهها کنار بگذارم. حرفهای مترجمها آنقدر جذاب بود که سعی کردم کمتر مداخله کنم؛ اما این موضوع جای ساخت صد فیلم مستند را دارد». این کارگردان درباره اکران «لیلا» پس از دو دهه توضیح داد: «هنروتجربه اتفاق بسیار مهمی دستکم برای سینمای مستند است. 10 سال قبل این گروه سینمایی وجود نداشت. ما مستند میساختیم؛ اما نمیدانستیم برای کجا؟ باید قدر این امکان را بدانیم. این اتفاق تازه شروع شده و باید حمایت شود. البته من از اکران دو فیلم در یک سئانس راضی نیستم. درهرحال باید این مسیر طوری پیش برود که شرایط اکران برای یک فیلم ۲۰دقیقهای نیز فراهم شود». او اضافه کرد: «لیلا و بهناز که در آنوقت چهرههای مطرحی نبودند، سوژه این مستندها شدند. امروز بهناز جعفری در بازیگری سوپراستار است و لیلا در زمینه موسیقی کودکان کتاب چاپ کرده است. فکر میکنم لیلا با دیدن این فیلم اعتمادبهنفس بیشتری گرفت».