|

نقدی بر آثار بکت

«بکت و تئاتر معناباختگی»، عنوان کتابی است از جیمز رابرتس که به‌تازگی چاپ مجددی از آن با ترجمه حسین پاینده، توسط نشر فرهنگ جاوید به چاپ رسیده است. این کتاب به معرفی و نقد آثار ساموئل بکت پرداخته و اگرچه محوریت آن با نمایش‌نامه مشهور بکت، «در انتظار گودو» است، اما به دیگر آثار بکت نیز توجه داشته است. کتاب در هفت فصل تدوین شده و همان‌طور که مترجم نیز توضیح داده، فصل‌های اول و دوم ضمن آنکه مروری بر زندگی و آثار بکت هستند، به وجوه شباهت و افتراق نمایش‌نامه‌های بکت از سایر آثار تئاتر معناباختگی نیز می‌پردازند و همچنین ویژگی‌ها و مضامین شاخص این سبک از نمایش‌نامه‌نویسی را نیز برمی‌شمرند. فصل سوم کتاب که مفصل‌ترین بخش آن نیز هست، نقدی است بر شاهکار بکت، یعنی «در انتظار گودو» و چهار فصل پایانی کتاب نیز مربوط به چهار نمایش‌نامه دیگر بکت است که عبارت‌اند از: «دست‌آخر»، «همه افتادگان»، «بازی بدون حرف» و «آخرین نوار کراپ». پاینده در بخشی از یادداشت ابتدایی کتاب درباره اهمیت و جایگاه نمایش‌نامه «در انتظار گودو» نوشته: «نام این اثر بکت با تئاتر معناباختگی گره خورده است و معمولا آن را نمایشی خصیصه‌نما از این جنبش تئاتری تلقی می‌کنند. درباره این نمایش‌نامه، منتقدان بحث‌های گوناگون و مبسوطی کرده‌اند، اما گذشته از همه اختلاف‌نظرها، همگی در یک امر متفق‌القول‌اند و آن اینکه در انتظار گودو، تصویری آرایش‌نشده از هستی آدمی در دوره و زمانه‌ای است که -با فروپاشی ارز‌ش‌های انسانی و امکان‌ناپذیرشدن مراوده معنادار بین انسان‌ها- زندگی در آن عاری از معنا (معناباخته) شده است. جزء‌جزء گفت‌وگوها و رفتار شخصیت‌های این نمایش، حکایت از عبث‌بودن تعامل انسان‌ها در جامعه معاصر دارد و نابسامانی‌های گوناگون زندگی در چنین جامعه‌ای را از دیدگاهی انتقادی نشان می‌دهد. ناگفته پیداست که برملاکردن روابط غیرانسانی و حیات عبث و معناباخته آدمیان، خود به‌طور تلویحی حکم فراخوانی برای پایان‌بخشیدن به این وضعیت و ایجاد شالوده‌ای معنادار برای جامعه انسانی را دارد. از این حیث، همه نمایش‌نامه‌های تئاتر معناباختگی -و از آن جمله، آثار بکت- از صبغه‌ای انسانی، ترقی‌خواهانه و معنوی برخوردارند». کتاب در فصل دومش که به «جایگاه بکت در تئاتر معناباختگی» مربوط است، بکت را «استاد اعظم یا پدر» تئاتر معناباختگی می‌نامد و درباره شکل‌گیری جریان تئاتر معناباختگی می‌نویسد: «جنبش موسوم به تئاتر معناباختگی جنبشی خودآگاه نبود و هرگز آموزه‌های فلسفی مشخصی نداشت. طرفداران این جنبش هیچ‌گاه گرد هم نیامدند تا با سازماندهی، دیگران را به خود ملحق کنند. به نظر می‌رسد هریک از نمایش‌نامه‌نویسان این جنبش، نمایش‌نامه‌های خود را مستقل از دیگران نوشته است». جیمز رابرتس، شاخص‌ترین چهره‌های تئاتر معناباختگی را کسانی چون ساموئل بکت، اوژن یونسکو، ژان ژنه و آرتور آدامو می‌داند و همچنین نمایش‌نامه‌های اولیه ادوارد آلبی و هارولد پینتر را نیز در همین دسته جای می‌دهد.

آخرین اخبار اخبار را از طریق این لینک پیگیری کنید.