کوبا؛ جزیرهای خارج از زمان
ترجمه: محمدعلی فیروزآبادی
صف طویلی از خودروهای قدیمی کادیلاک، بیوک و اولدزموبیل و... در رنگهای روشن و شاد و با سپرهای براق در مقابل ساختمان پارلمان و هتل ناسیونال هاوانا، پایتخت کوبا دیده میشود. البته برای آن دسته از گردشگران آمریکایی که بیش از یکبار به این کشور سفر کردهاند، دیدن این خودروها چندان لطفی ندارد. اما رفتن به ساحل مالکون در نزدیکی هاوانا و دیدن کوباییهای پیر و جوان و زوجهای تازهازدواجکرده و خانوادههای کوچکی که تقریبا هرهفته به این ساحل میآیند و در این خیابان ساحلی قدم میزنند و تا پاسی از شب با همان امکانات اندک ساعاتی را به خوشی و شادی میگذرانند، همیشه جالب و البته شگفتآور است. و اکنون یانکیها دوباره بازگشتهاند؛ همان یانکیهایی که دشمن قدیمی و کاپیتالیست کوبا محسوب شده و سرزمینشان در 150 کیلومتری شمال مالکون قرار دارد. پس از آنکه کوبا آغوش خود را به سوی آمریکاییها گشود، بار دیگر پس از 50 سال هاوانا شاهد حضور یانکیهاست؛ همان یانکیهایی که در پایان دهه 50، کوبای کمونیست را برنمیتافتند و قصد اشغال آن را داشتند و بازهم کافههای افسانهای فلوریدیتا و بودگویتا در بخش قدیمی هاوانا با هزینهای زیاد بازسازی شدهاند؛ همان کافههایی که روزگاری پاتوق بعدازظهرهای ارنست همینگوی بود و بازهم در این دو کافه از گردشگران مشتاق آمریکایی پذیرایی میشود. بهغیراز دو منطقه «سلا اوبیسپو» و «پلازا وییا» که دو مرکز اصلی گردشگری هاوانا محسوب میشود، دیگر بخشهای شهر از نظر زیرساختها وضعیت نابسامانی دارد. بااینحال، کنسرسیومهای معروفی چون مک دونالد و مانند آن برای حضور در این بهاصطلاح «بهشت کمونیستی» کاراییب لحظهشماری میکنند و گروهی دیگر در میان خانههای ویران محلههای فقیرنشین به دنبال گذشتههای خود یا نسل قبلی خود میگردند و با حسی نوستالژیک به این جزیره خارج شده از چرخه زمان میآیند. در خیابانهای هاوانا صفهای بلند مقابل بانکها و فروشگاههای موبایل امری عادی است. گوشی موبایل نوعی وسیله لوکس به حساب میآید و دسترسی به اینترنت، نشانه تشخص و برخورداری از امتیازات ویژه است. برخی از کوباییها و بهویژه فیدل کاسترو یا همان «نگهبان 88 ساله جام مقدس انقلاب» همچنان «امپریالیستها» را به باد دشنام میگیرند، اما همین افراد نیز از مدتها پیش لزوم رابطه با این همسایه بزرگ خود را درک کرده و در برخی موارد از این رابطه منتفع نیز شدهاند. بهعنوان مثال «کارمن» با امیدواری عقیده دارد همهچیز خوب خواهد شد و مانند مسلمانان از عبارت «انشاءالله» استفاده میکند. کارمن پیرزن 80 ساله اما سالم و شادابی است که دیگر برای گذران زندگی خود نیازی به هرروز رفتن به بازار و فروش تخممرغ و پیاز ندارد زیرا او نیز صاحب یکی از همان خانههای چنداتاقخوابهای است که اینروزها هر اتاق آن در قبال پرداخت دلار یا معادل آن پزو به گردشگران خارجی اجاره داده میشود. همین درآمد میتواند زندگی افرادی مانند کارمن را بهصورت قابلملاحظهای سهلتر کند. دختر کارمن در ایالت نبراسکای آمریکا زندگی میکند و یک روانشناس است. او نیز مانند اکثر آمریکاییهای کوباییتبار دلار به کشورش میفرستد و همین دلارها بود که کوبا را از ورشکستگی اقتصادی در سالهای اخیر نجات داد. اما کارمن با گلایه از دخترش میگوید: «هروقت به کوبا میآید، میگوید در اینجا نفسش میگیرد». البته طبق یکی از نظرسنجیهای اخیر بسیاری از مردم کوبا نیز چنین عقیدهای دارند. بیش از دوسوم جوانان زیر 35ساله کوبا خواهان مهاجرت به آمریکا و بهخصوص اقامت در ایالت فلوریدا هستند؛ همان ایالتی که پایگاه اصلی کوباییهای تبعیدی و مهاجر محسوب میشود. در حال حاضر بیش از نیم میلیون کوبایی در واقع در بازار آزاد و بخش خصوصی به کار مشغولند. گروهی صاحب رستوران شدهاند و گروهی دیگر مانند کارمن خانه خود را اجاره میدهند و برخی دیگر مانند فیلیپ صاحب تاکسی شده و از این راه زندگی خود را میگذرانند. این در حالی است که فیلیپ تا قبل از تملک این تاکسی و تا همین چندسال پیش بهعنوان خلافکار همواره یک پایش در زندان بود. اما امروزه فیلیپ، مالک اولدزموبیلی است که 70 سال پیش در آمریکا ساخته شده و در مالکیت چندنسل مختلف کوبایی بوده و حال به فیلیپ رسیده است. البته فیلیپ موتور اصلی این خودرو را مدتها پیش کنار گذاشت و یک موتور تویوتا را جایگزین آن کرد. در جایجای کوبا و در کنار خیابانها، تعمیرگاههای مسقف و غیرمسقفی را میبینیم که مکانیکهای مجرب در آنها روی قطعات مختلف این خودروهای قدیمی کار میکنند و این افراد در واقع مطمئنترین شغل در کوبا حتی در نامطمئنترین و بدترین شرایط را از آن خود کردهاند. اگرچه جامعه کوبا همچنان تحتتأثیر آن آموزه انقلاب در هاوانا و تصاویر و شعارهای سوسیالیستی و انقلابی فیدل کاسترو و چهگوارا روی دیوارهای شهر است، اما این جامعه از مدتها پیش به دو بخش کاملا متفاوت و بهعبارتی به دوطبقه متمایز از یکدیگر بدل شده است. اقلیتی از این جامعه، آن کسانی هستند که «دلارهای قابل تبدیل به پزو» را در اختیار خود دارند، اما اکثریت بزرگ این جامعه را همان کسانی تشکیل میدهند که با درآمد متوسط معادل 20 دلار در ماه زندگی خود را میگذرانند. درهمانحال که کهنسالان این جامعه کاملا در چرخه زمان فراموش شدهاند، بسیاری از نسل جوان و میانسال برای کسب کمی درآمد بیشتر برای یافتن شغل دوم تلاش میکنند. در کوبای امروز بسیاری از پزشکان در ساعات بیکاری خود بهعنوان راننده تاکسی، راهنمای تور و ماهیگیرانی کار میکنند که کالاهای خود را در بازار سیاه به فروش میرسانند. بسیاری از کارمندان دولت با رشوهگیری یا در بهترین حالت از راه نوازندگی و خوانندگی در خیابان کمبودهای مالی خود را تا اندازهای جبران میکنند و افزون بر آن، کار در سالنهای مد و زیبایی نیز فرهنگ جامعه را با چیزهایی جدیدتر آشنا و بهنوعی روح ابتکارهای شخصی را زنده میکند. سیستم کوبا بسیار کهنه و فرسوده است و همه آن ژستهای انقلابی تنها در حرف وجود دارد. حتی روزنامه حزبی «گرانما» نیز دیگر مشتری ندارد و صاحبان دکههای روزنامهفروشی بهشدت از این وضعیت سرخوردهاند. «جینترو» که از سالها پیش این تنها روزنامه کوبا را در دکهاش میفروشد، با ناراحتی میگوید: «از پیشرفت و اصلاحات متنفرم». درهمینحال، کارگران شهرداری خیابانهای پایتخت را برای برگزاری جشنهای 57امین سالگرد انقلاب آماده میکنند. دراینمیان، رائول کاسترو بهعنوان یک سیاستمدار عملگرا رسما خواهان «فعالسازی سوسیالیسم» میشود. حتی روی دیوارهای شهر سانتیاگو یا همان مهد انقلاب کوبا و دیوارهای هنوز سوراخسوراخ آن پادگان در جاده سیرامائسترا و مخفیگاه فیدل کاسترو و چهگوارا نیز این شعار به چشم میخورد: «سوسیالیسم را بهبود بخشیده و کارایی آن را افزایش دهید». و البته رائول کاسترو بهخوبی از آن کاپیتالیسم دستوری و دولتی چین آگاهی دارد و بهنوعی خود شاگردی مکتب چین را کرده است. اما رائول کاسترو این را نیز بهخوبی میداند که کشورش بر خلاف چین فاصله اندکی از آن زرقوبرقهای لاسوگاس و میامی با آن فروشگاههای مجلل و دلفریب دارد و مردم کشورش بهراحتی میتوانند تنها با یک سفر کوتاه خود را به آن دنیای دیگر برسانند. رژیم کاسترو به همین دلیل یک سوپاپ اطمینان باز کرده و بهنوعی در حال مدیریت این گشایش است. یکی از تحلیلگران غربی عقیده دارد: «بااینحال، رژیم بهشدت از این وحشت دارد که ناگاه همهچیز از کنترل خارج شود». درهمینحال که هنوز هم در موزه انقلاب هاوانا کاریکاتورهایی تمسخرآمیز از رؤسایجمهور اسبق آمریکا از رونالد ریگان گرفته تا بوش پدر و پسر دیده میشود، بخش اعظم نیازهای کشاورزی کوبا از آمریکا وارد میشود و در آن ساحل مالکون که زمانی تریبون ضدامپریالیستی بود، کارگرانی را میبینیم که در نزدیکی دفتر حافظ منافع آمریکا، جهت دیشهای ماهوارهای را به سمتی دیگر تغییر میدهند.
منبع: دیپرس
آخرین اخبار اخبار را از طریق این لینک پیگیری کنید.