|

به مناسبت بیست‌ودومین سالروز درگذشت زنده‌یاد محمود حسابی

بنیانگذار فیزیک دانشگاهی در ایران *

محمدتقی توسلی . استاد فیزیک دانشگاه تهران

دو تصویر متفاوت و گاه متضاد از دکتر «حسابی» در جامعه ما رایج است. تصویر اول بر مبنای اظهارات فرزند ایشان و گزارش‌های منعکس‌شده در برخی از رسانه‌ها، از جمله صداوسیما، شکل گرفته که در آن استاد «حسابی»، فیزیکدانی از تبار «نیوتن» و «انیشتین» است و نظرات عمیق و پیچیده‌اش را تنها نخبگان بسیار خاص درک می‌کنند. برای جااندازی چنین تصویری، در گزارش‌ها و مصاحبه‌ها سعی بر این بوده روی رابطه نزدیک و دوستانه استاد با مشاهیر تاکید شود، به پشتیبانی اینگونه افراد بر جایگاه علمی دکتر «حسابی» تکیه، به عرضه‌شدن نظریه او در کنفرانس‌های معتبر بها داده شود و به تقدیرنامه‌ها و جوایز استاد استناد شود. از جمله این اظهارات، معرفی دکتر «حسابی» به‌عنوان اولین شاگرد ایرانی «انیشتین»، داشتن همکاری درازمدت با «انیشتین»، وجود رابطه نزدیک و صمیمی با «انیشتین»، معرفی او به‌عنوان مرد علمی سال، ارجاع به جایزه لژیون دونور او و عضویتش در انجمن‌ها و کمیته‌های علمی مختلف ملی و بین‌المللی است. اگرچه این نوع استنادها، در صورت داشتن اعتبار لازم، بر فعال و مطرح بودن استاد در زمان حیات دلالت می‌کند، تاثیری در جایگاه علمی او در جامعه جهانی فیزیک ندارد. برای شفاف‌ترشدن مطلب فرض کنیم چند نامه معتبر از «انیشتین» و دانشمندان به‌نام دیگر در اختیار ما بود که در آنها بر اهمیت نظریه استاد «حسابی» تاکید شده بود. باز هم این نامه‌ها، تاثیری در جایگاه علمی دکتر «حسابی» در جامعه جهانی فیزیک نداشت. نکته انحرافی و مهم این است که جایگاه علمی یک فرد را اظهارات چند شخص تعیین نمی‌کند بلکه معیارهایی تعیین می‌کند که در جریان رشد و توسعه آن علم شکل گرفته است. (این معیارها برای تمام علوم یکسان است.) دکتر «حسابی» در ارایه نظریه خود به‌دنبال حل مشکلی بود که پیشینه‌اش چنین است؛ پس از آن که نظریه کوانتومی، شکل نهایی به خود گرفت، عده‌ای از فیزیک‌پیشگان مطرح از جمله «انیشتین»، «شرودینگر» و ««دوبروی» ایراد می‌گرفتند که نظریه مطلوب باید سرنوشت ذره کوانتومی را به‌طور دقیق پیش‌بینی کند و تفسیر احتمالی تابع موج کوانتومی «ماکس بورن» را نپذیرفتند. عده زیادی از فیزیک‌پیشگان مطرح نیز تفسیر «ماکس بورن» را پذیرفتند و مشکلی در کار نمی‌دیدند. البته این مشکل به صورتی هنوز پابرجاست. دکتر «حسابی» نیز از تفسیر «ماکس بورنی» ناراضی بود و می‌خواست نظریه‌ای عرضه کند که در آن تفسیر «ماکس بورنی» نباشد. هر نظریه جدید کارآمد، باید سه شرط را ارضا کند: 1- مساله‌ای را که نظریه‌های موجود قادر به حل آن نبوده‌اند، حل کند. 2- پیش‌بینی‌هایی داشته باشد که با آزمایش تایید شود. 3- نظریه با نظریه‌های کارآمد قبلی در تضاد نباشد. در نظریه دکتر «حسابی»، این فرض بود که جرم ذراتی مثل الکترون با کاهش چگالی تا بی‌نهایت ادامه دارد. دکتر «حسابی» سال‌ها روی نظریه‌اش کارهای محاسباتی و تجربی انجام داد. او به‌خوبی واقف بود که نظریه‌اش سه شرط فوق را برآورده نمی‌کند. برای مثال یکی از پیش‌بینی‌های نظریه این بود که باریکه نور هنگام عبور از کنار میله‌ای از ماده‌ای با چگالی زیاد، مثل طلا، زیاد منحرف شود و هنگام عبور از کنار میله‌ای با چگالی کم، مانند چوب، کمتر منحرف شود. دکتر «حسابی» آزمایش‌های زیادی در این مورد انجام داد و من هم در برخی از آزمایش‌ها شرکت داشتم. انحراف‌هایی دیده شد که خیلی خوشحال‌کننده بود. ولی بعدا معلوم شد این انحراف‌ها ناشی از نایکنواختی توزیع شدت در مقطع باریکه نور لیزر است و نور لیزر هنگام عبور از مجاورت اجسام، چه سنگین و چه سبک، نسبت به نور معمولی بیشتر منحرف می‌شود. دکتر «حسابی» به این نکته که نظریه‌اش کامل نیست، به خوبی واقف بود. کارآمد نبودن نظریه در این است که در کتاب‌ها و نوشتارهای مورداستفاده فیزیک‌پیشگان، به آن اشاره نشده است و گزارشی از آزمایش‌هایی که پیش‌بینی نظریه را تایید کند، در دسترس نیست. اینها معیارهای پذیرش یک نظریه است، نه تاییدهای مستقیم و غیرمستقیم افراد برجسته‌ای همچون «انیشتین». البته جسارت ارایه نظریه و کوشش ممتد دکتر «حسابی» برای اثبات آن ستودنی است. تصویر دوم ساخته افرادی است که می‌توان آنها را در سه دسته جای داد. دسته اول شامل کسانی است که آشنایی نزدیک با کارهای دکتر «حسابی» ندارند و براساس گفته‌ها و شنیده‌های نادقیق و غیرمستند برخی دانشجویان او و استفاده از شایعات رایج، تصویری منفی از دکتر «حسابی» سرهم کرده‌اند و با زیرسوال بردن این تصویر خودساخته، تحت‌عنوان «مبارزه با بت‌سازی» سعی کرده‌اند خود را در رسانه‌ها مطرح کنند. اینگونه افراد همواره وجود داشته‌اند و خواهند داشت، ولی اگر در مطالبی که اینها عرضه می‌کنند، کمی دقت شود، نیت آنها آشکار می‌شود. دسته دوم، کسانی را در برمی‌گیرد که از مبالغه و غلوی که در مورد دکتر «حسابی» صورت گرفته، ناراحتند. بسیاری از این افراد، به جای مبارزه با غلوکنندگان، با ابراز دلسوزی نسبت به دکتر «حسابی» خدمتگزار و ایران‌دوست، فرزندش را عامل مخدوش‌شدن چهره دکتر «حسابی» می‌دانند. به این دسته باید یادآور شد که کارهای دکتر «حسابی»، باید مستقل از اظهارات دیگران مورد ارزیابی قرار گیرد. دسته سوم کسانی هستند که فیزیک‌پیشه برجسته برای آنها، فردی است که اثر مهمی در فیزیک داشته باشد یا تعداد قابل‌ملاحظه‌ای مقاله پرارجاع منتشر کرده باشد. چون دکتر «حسابی» اینها را ندارد، فیزیک‌پیشه معمولی است و پیشکسوتی فیزیک دانشگاهی را هم بی‌خودی یدک می‌کشد. لازم به یادآوری است که این معیارها شامل حال بسیاری از فیزیک‌پیشگان مطرح و مشهور در سطح جهان نمی‌شود. برای مثال بیشتر شهرت «جاکسون» به خاطر نوشتن کتاب ماندگار «الکترودینامیک کلاسیک» اوست. بسیارند فیزیک‌پیشگانی که به دلیل ایجاد آزمایشگاه یا ترویج فرهنگ علمی، جایگاه شایسته‌ای پیدا کرده‌اند. در خبرنامه اپتیک و فوتونیک انجمن اپتیک آمریکا، به تاریخ ژانویه 2013، مقاله‌ای در شش‌صفحه در تجلیل از «آدولف لامب» آمده است که یکی از مهم‌ترین جوایز انجمن به نام اوست. در صدر مقاله می‌خوانیم «لامب» کشف بزرگی در اپتیک نکرده و مقاله تاثیرگذاری هم انتشار نداده، ولی کارهای او در توسعه اپتیک آمریکا در اول قرن بیستم ماندگار است. دکتر «حسابی» 27سال بعد از او در ایران شروع به کار می‌کند. بنابراین، نداشتن تعداد زیادی مقاله اثرگذار، آن هم در زمان شروع به کار «حسابی»، دلیلی بر برجسته‌نبودن او نیست. در اینجا این سوال پیش می‌آید که فیزیک‌پیشه چه ویژگی‌هایی باید داشته باشد تا در سطح جهان برجسته باشد؟ پاسخ: کافی است در دوران کاری خود، حرفه‌ای عمل کند و پرکار باشد. یعنی با فیزیک روز پیش برود، در سطح گسترده‌ای به فیزیک مسلط باشد، کارهایی که انجام می‌دهد اصولی و ضروری باشد، از اراده و پشتکار خوبی برخوردار باشد، با جنبه‌های نظری، تجربی، کاربردی و تحقیقاتی فیزیک متعادل برخورد کند، آثاری که از او می‌ماند درخور توجه باشد، کنجکاوی، ژرف‌نگری و دقت، در کارهای او مشاهده شود. بدون تردید، فیزیک‌پیشه‌ای که چندتا از این ویژگی‌ها را دارا باشد، فیزیک‌پیشه‌ای برجسته در سطح جهان و در تمام زمان‌هاست. بدیهی است که فیزیک‌پیشگان برجسته در سطح جهانی، بسته به شرایط، امکانات و وجود بسترهای متفاوت در زمان‌ها و مکان‌های مختلف، متفاوت عمل کرده و می‌کنند. در مقاله «زندگینامه علمی استاد دکترمحمود حسابی» که قبلا به آن اشاره شد، با آوردن سند برای هر مورد، نشان داده شد که دکتر «حسابی» اغلب ویژگی‌های برشمرده در بالا را به‌شکلی تحسین‌برانگیز، دارا بوده ‌است. در اینجا به اختصار به برخی از کارهای دکتر «حسابی» که نشانگر داشتن آن ویژگی‌هاست اشاره می‌شود: او به تنهایی در عصری لیسانس فیزیک ارایه می‌کند که به دارندگان تحصیلات ابتدایی در کشور میرزا می‌گفتند. در عصری که کار یدی پست شمرده می‌شد (که هنوز هم تا حد زیادی پست شمرده می‌شود)، دکتر «حسابی» که از خانواده‌های سرشناس بود، در آزمایشگاه‌ها و کارگاه‌هایی که راه انداخته بود، با افتخار کار یدی می‌کرد. در روزنامه‌های آن‌زمان، از قول نمایندگان مجلس نوشتند: «این از فرنگ‌برگشته کیست که آقازاده‌ها را به کار یدی وامی‌دارد؟» سطح لیسانس در حدی بود که زنده‌یاد دکتر «کمال‌الدین جناب»، فارغ‌التحصیل اولین دوره از کلتک آمریکا، ظرف سه‌سال دکترا گرفت و زنده‌یاد دکتر «علی‌اصغر خمسوی» با انتشار سه مقاله در مجله معروف نیچر از دانشگاه منچستر، دکترا دریافت کرد. دکتر «حسابی» از ابتدایی تا دکترا به زبان فرانسه و انگلیسی تحصیل کرده بود و تدریس به زبان فارسی برایش بسیار دشوار بود و در آن زمان، تدریس به زبان فرانسه مانعی نداشت. دکتر «حسابی» با وقوف به اهمیت تدریس به زبان فارسی، از ابتدا فارسی تدریس کرد و آثار ماندگاری در واژه‌گزینی، تالیف فرهنگ فارسی سره و وندها و گهواژه‌ها از خود به‌جا گذاشت. از دکتر «حسابی» هفت کتاب در زمینه‌های مختلف فیزیک به‌جا مانده که همگی تالیفی‌ هستند و هنگام تالیف به شکلی شگفت‌انگیز، روزآمد بوده‌اند. دکتر «حسابی» به تحقیقات پایه‌ای توجهی خاص داشت. زنده‌یاد دکتر «مهدی برکشلی» که فیزیکدان، موسیقیدان و نوازنده بود در مصاحبه با کیهان فرهنگی شماره هفت، مهرماه 1366 شرح می‌دهد که دکتر «حسابی» برای رفع اختلاف میان استاد «علینقی وزیری» و حاج «مخبرالسلطنه هدایت» در مورد نیم‌پرده یا ثلث‌پرده‌‌بودن فواصل موسیقی ایرانی، پیشنهاد آزمایش می‌دهد و وسایل لازم را فراهم می‌آورد و «برکشلی» با گروهی، سه‌سال روی موضوع کار می‌کنند و چند مقاله داخلی و خارجی در این زمینه و موضوع‌های مرتبط چاپ می‌کنند. دکتر «حسابی» بسیار کنجکاو بود. در زمانی که اغلب دولتمردان، تحصیلات زیر دیپلم‌متوسطه داشتند، او مهندسی عمران و لیسانس هنر (BA) از بیروت و مهندسی برق و دکترای فیزیک از فرانسه گرفته بود و تا پایان عمر، دانشجو بود و در سنین بالای هفتاد، دیدگانی کوآنتومی (اپتیک کوانتومی) تدریس می‌کرد که هنوز هم موضوع مدرنی محسوب می‌شود. سخن آخر اینکه نظایر دکتر «حسابی» در دنیا نادرند و انعکاس زندگینامه علمی دقیق آنها، بهترین روش برای تشویق جوانان به انجام کارهای بنیادی است. پی‌نوشت: * به بهانه بیست‌ودومین سال درگذشت استاد دکتر «محمود حسابی»، دکتر «توسلی»، این مقاله کوتاه را برای روزنامه «شرق» تنظیم کرد اما به علاقه‌مندان کارهای دکتر «حسابی» و نقش او در توسعه علمی کشور، توصیه کرد به مقاله مفصل‌تری که به قلم او با عنوان «زندگینامه علمی دکترمحمود حسابی» در فصلنامه «میراث علمی اسلام و ایران» چاپ شده است، مراجعه کنند. نسخه‌ پی‌دی‌اف این مقاله در وب‌سایت کتابخانه ملی نیز موجود است.

آخرین اخبار اخبار را از طریق این لینک پیگیری کنید.