|

چالش حکومت‌های آفریقایی با دموکراسی و توسعه

از زمان استقلال از حاکمیت استعمار در اوایل دهه 1960 تا پایان جنگ سرد در سال 1991، به غیر از موریتوس (جزیره‌ای در اقیانوس هند) هیچ حاکمی بدون مساله (دردسرساز) قدرت زمامداری کشورهای آفریقایی را رها نکرده است. اما از وقتی که «ماتیو کرکو» و «کنت کواندا»، روسای‌جمهور بنین و زامبیا در سال 1991 قدرت را به کناری نهادند، حداقل30 رهبر احزاب سیاسی به مردم کشور خود این امکان را دادند تا به غیر از خودشان حاکمان دیگری را برای اداره کشور انتخاب کنند. نظام چندحزبی در آفریقا در حال حاضر، از تعداد زیادی احزاب سیاسی برخوردار است. قاره آفریقا هنوز لنگرگاه حاکمان بسیاری است که مدت بسیار طولانی از پایان عمر واقعی سیاسی‌شان می‌گذرد. نیمی از30 رهبر جهان که برای زمان طولانی قدرت را در دست داشته‌اند آفریقایی هستند. برخی چون «رابرت موگابه» نزدیک به 34سال است که قدرت را در دست دارد. آیا، «یووری موسوینی» که قدرت مشابه موگابه را از سال 1986 در اوگاندا به دست گرفته خیال کنارگذاشتن قدرت را دارد؟ البته در این قاره حاکمان زیادی را می‌توان نام برد که حتی بیشتر از اینها حکومت کرده‌اند. «تئودور نگوما» رییس‌جمهور کشور نفت‌خیز گینه استوایی که از سال 1979 قدرت را به دست گرفته است، یا رییس‌جمهور آنگولا «Jose Eduardo Dos Santos» که در همان سال حکومت مارکسیستی این کشور را در اختیار گرفت. در سودان عمرالبشیر از سال 1989 حکومت را در دست دارد. اما بهترین کشورهای دارای دموکراسی در این قاره یعنی آفریقای‌جنوبی و نیجریه نیز از برخی ابعاد قابل ملاحظه‌اند. آفریقای‌جنوبی که از سال 1994 توسط حزب کنگره ملی آفریقایی اداره می‌شود، خطر حاکمیت تک‌حزبی را پیش‌رو دارد. امور سیاسی در نیجریه نیز خالی از فساد نبوده و عواقب خوبی برای حزب حاکم ندارد. در هر دو کشور فوق، اکثریت مردم در فقر و سختی به‌سر می‌برند درحالی‌که اقلیت ثروتمندی در این جامعه حضور دارند. درواقع، حکومت‌های مطلقه حداقل در مدت کوتاهی می‌توانند مانعی جدی برای رشد اقتصادی به نظر نیایند. برای نمونه، «ملز زناوی»، حاکم قبلی اتیوپی که رویکردی ضددموکراسی داشت، شاهد سرعت بیشتر رشد اقتصادی کشور خود حتی نسبت به عمده همسایگان خود شد که دارای نظام دموکراسی هستند. «پل کاگامه» نیز در رواندا رشد اقتصادی بالنسبه خوبی را باعث شد و در این میان باید دو کشور گینه کوناکری و آنگولا که سریع‌ترین رشد اقتصادی را در کنار برخی دیگر از کشورهای جهان در اختیار داشتند از نظر دور نداشت. گفته می‌شود برخی از 300 پناهنده‌ای که در جزایر ایتالیا در سوم اکتبر سال‌جاری غرق شدند از دو کشور سومالی و اریتره بودند. در این میان کشورهای آفریقایی دارای دموکراسی موردنظر جامعه جهانی نیز توانسته‌اند از رشد اقتصادی بسیار خوبی برخوردار باشند. هرچند کشورهای غربی و برخی سازمان‌های غیردولتی در حال کمک و یاری به نیازمندان آفریقایی هستند اما آنگاه که برخی حمایت‌ها باعث عواقبی منفی شود موجب کاهش نفوذ غرب در آفریقا می‌شود. همچنان که چین با اهدای بسیاری از کمک‌های کالایی، تجاری و کمک‌های بلاعوض به آفریقا همراهی خود را با این قاره اعلام کرد. اما بیشتر کمک‌های غرب به این قاره شرطی بوده و در صورت تحقق دموکراسی و رعایت حقوق‌بشر (غربی) این کمک‌ها اعمال می‌شوند. حال، این مردم آفریقایی هستند که باید ببینند چه چیزی را از صاحبان قدرت خود طلب کنند. برای بسیاری از آنها کسب درآمدی بخور و نمیر برای حداقل زندگی اهمیتش از مبارزات سیاسی کمتر نباشد بیشتر نیست. اما، باید دانست مردم آفریقا هم در جهان متغیر امروز دیگر آن مردم دیروز نیستند و همچنان که تکنولوژی موجب ورود اقلامی چون کامپیوتر و گوشی‌های موبایل در بین جوامع این قاره شده، به تبع آن نوع نیازها و درخواست‌های مردم نیز عوض شده و صدای اعتراض قوی‌تری را می‌توانند به گوش جهانیان برسانند. مردمی که دیگر مثل قبل فقط خواهان حکومتی بهتر نبوده و زمان وقوع چنین خواسته‌ای بسیار بیشتر برایشان ارزش دارد. آری، این عده اکثریتی از مردم ستمدیده آفریقا هستند که ضمن برخورداری از تکنولوژی جدید دیگر بنا ندارند صدمات بیشتری بر حیات اجتماعی خود را شاهد باشند، چه زمان تحقق آرمان‌هایشان فرارسیده است.

آخرین اخبار اخبار را از طریق این لینک پیگیری کنید.