|

دست‌انداز‌های برجام

فريدون مجلسي . تحليلگر روابط بين‌الملل

تاريخ مخالفت داخلي و خارجي با برجام به پيش از امضاي آن بازمي‌گردد. وزیر خارجه پيشين سعودي در واپسين روزهاي عمر ملک عبدالله براي جلوگيري از امضاي اين توافق جهاني، سراسيمه به وين رفت. نتانياهو به واشنگتن و به کنگره رفت، نمايندگان کنگره آمريکا براي اوباما خط‌و‌نشان کشيدند، در داخل نيز دلواپسان در آستانه هر دور مذاکره از اقدامات نوميدکننده و حتي لنگه‌کفش‌پراني به ماشين ظريف خودداري نکردند. بعد از امضا نيز از هر دو سو عمليات تخريب با موفقيت آغاز و برجام عملا خنثي شد. برخي در داخل پس از بن‌بست‌سازي گفتند و مي‌گويند که نگفتيم برجام کلاه بزرگي بود که بر سرتان گذاشتند؟! ترامپ و متحدان عرب و اسرائيلي‌اش نيز مي‌گويند نگفتيم چه کلاه بزرگي بر سرمان رفت؟ اين مقدمه را همه مي‌دانيم. ‌ترامپ از روز نخست مديريتش در اجراي قول‌هاي خود براي تخريب دوران اوباما درنگ نکرد. در مرحله نخست با نزديک‌شدن مهلت افزايش سخت‌گيري از سوي آمريکا و با افزوده‌شدن برخي ناهماهنگي‌ها‌ در داخل، نظام پولي و ارزي کشور دچار تلاطم شد. رئيس‌جمهور که با شعار پايان‌دادن به تحريم‌ها رأي قابل‌توجهی آورده بود، پس از خنثي‌شدن آخرين تلاش‌هايش براي جلب حمايت اروپاييان، هنگام سفر به اتريش و سوئيس با فضايي تازه مواجه شد؛ دستگيري زوجي ايراني در بلژيک به اتهام تلاش براي انتقال 500 گرم ماده منفجره به پاريس، دستگيري يک ديپلمات ايراني مأمور در سفارت ايران در وين هنگام سفر به آلمان و سرانجام اخراج چند ديپلمات ايراني در هلند و دانمارک به اتهامات امنيتي! اينها و اتفاقات درون ايالات متحده و کشورهاي عربي کافي بود تا روحاني موضع ديگري در پيش بگيرد. ظريف که خصوصا پس از دعوت مشترک آمريکا و لهستان از 70 کشور غربي براي بررسي مسئله ايران رنجيده است، از توسعه روابط آينده با هند، چين و شرق مي‌گويد. ديگر کمتر از حذف مسئله تحريم صحبت مي‌شود و راه‌حل، مستلزم مذاکره است و مذاکره هم در شرايط فعلي دور از دسترس شده است.‌تحريم‌هاي همه‌جانبه در دوران احمدي‌نژاد و به‌دنبال آن بيان برخي مواضع غيرضروري او درباره مسائل جهاني و چسباندن آن به مسائل انرژي هسته‌اي ايران پديد آمد. امروز تصور خارجي اين است که برنامه استراتژيک قبلي به‌جاي خود باقي است و اروپا که خود را به اندازه آمريکا قيم اسرائيل مي‌داند، توسعه برنامه موشکي تدافعي ايران را تهاجمي اعلام کرده است. اتحاديه با اينکه صندوقي براي تسهيل مبادلات تجاري با دورزدن تحريم‌هاي آمريکايي تدارک ديده بود، عملا با وقت‌گذراني، عملياتي‌شدن آن ايده يعني (SVP) را معطل نگه داشته است. اکنون ايران با هند، چين، احتمالا کره جنوبی، همچنين ‌ترکيه و عراق به تفاهم‌هايي براي معاملات با ارزهاي داخلي آنها دست يافته است. در چنين شرايطي روابط بازرگاني ايران به‌صورت محدود ادامه خواهد يافت. وزير خارجه آمريکا نيز با سفر به منطقه بر فشار خود به کشورهاي همسايه براي رعايت تحريم ايران افزوده و نخست‌وزير اسرائيل نيز تهديدهاي لفظي و عملي خود را افزايش داده است. در واقع آمريکا در سوريه و عراق منتظر بود ايران در جنگ با داعش بخش مهمي از هزينه‌هاي مالي و جاني را بپردازد و اکنون بر فشار خود براي خروج ايران از صحنه افزوده است. بهانه آمريکا دفاع از بقاي اسرائيل در مقابل ايران و جريانات همسو با آن است. با اينکه در يک سال اخير مقامات سياسي ايران بارها اعلام کرده‌‌اند که «ايران در حمله به هيچ کشوري پيش‌قدم نخواهد شد» و «ايران با هيچ کشوري سر جنگ ندارد» ولي اسرائيل نمي‌خواهد بهانه‌اي را که موجب آزادي عمل اسرائيل در ادامه اشغال و شهرک‌سازي و دريافت کمک از شرکاي غربي بوده است، از دست بدهد. استراتژي‌ مناسب براي ايران اين است كه از تبديل مسئله 70‌ساله اسلامي-اسرائيلي به مسئله ايران-اسرائيل خودداري كرده و به پشتيباني از مواضع عرب‌ها و ساير مسلمانان درباره حقوق مردم فلسطين و غرامات و خسارات در قالب الزام اسرائيل به پذيرش قطع‌نامه‌هاي شوراي امنيت و تشکيل دولت فلسطين با پايتختي قدس پافشاري كند که اغلب کشورهاي اسلامي نيز حامي آن هستند. روشن‌کردن تکليف اسرائيل در صحنه ميداني موضوعي است که دولت‌هاي عرب‌ اکنون تمايل چنداني به آن نشان نمي‌دهند؛ زيرا مي‌تواند به جنگي پرهزينه و نامتقارن بينجامد. اصل بر اين است که بايد راه را براي مديريت مدبرانه مسئله باز گذاشت و به توسعه اقتصادي و اجتماعي که تضمين‌کننده ايجاد ثروت براي مردم و افزايش قدرت دفاعي ايران است، اولويت داد.

تاريخ مخالفت داخلي و خارجي با برجام به پيش از امضاي آن بازمي‌گردد. وزیر خارجه پيشين سعودي در واپسين روزهاي عمر ملک عبدالله براي جلوگيري از امضاي اين توافق جهاني، سراسيمه به وين رفت. نتانياهو به واشنگتن و به کنگره رفت، نمايندگان کنگره آمريکا براي اوباما خط‌و‌نشان کشيدند، در داخل نيز دلواپسان در آستانه هر دور مذاکره از اقدامات نوميدکننده و حتي لنگه‌کفش‌پراني به ماشين ظريف خودداري نکردند. بعد از امضا نيز از هر دو سو عمليات تخريب با موفقيت آغاز و برجام عملا خنثي شد. برخي در داخل پس از بن‌بست‌سازي گفتند و مي‌گويند که نگفتيم برجام کلاه بزرگي بود که بر سرتان گذاشتند؟! ترامپ و متحدان عرب و اسرائيلي‌اش نيز مي‌گويند نگفتيم چه کلاه بزرگي بر سرمان رفت؟ اين مقدمه را همه مي‌دانيم. ‌ترامپ از روز نخست مديريتش در اجراي قول‌هاي خود براي تخريب دوران اوباما درنگ نکرد. در مرحله نخست با نزديک‌شدن مهلت افزايش سخت‌گيري از سوي آمريکا و با افزوده‌شدن برخي ناهماهنگي‌ها‌ در داخل، نظام پولي و ارزي کشور دچار تلاطم شد. رئيس‌جمهور که با شعار پايان‌دادن به تحريم‌ها رأي قابل‌توجهی آورده بود، پس از خنثي‌شدن آخرين تلاش‌هايش براي جلب حمايت اروپاييان، هنگام سفر به اتريش و سوئيس با فضايي تازه مواجه شد؛ دستگيري زوجي ايراني در بلژيک به اتهام تلاش براي انتقال 500 گرم ماده منفجره به پاريس، دستگيري يک ديپلمات ايراني مأمور در سفارت ايران در وين هنگام سفر به آلمان و سرانجام اخراج چند ديپلمات ايراني در هلند و دانمارک به اتهامات امنيتي! اينها و اتفاقات درون ايالات متحده و کشورهاي عربي کافي بود تا روحاني موضع ديگري در پيش بگيرد. ظريف که خصوصا پس از دعوت مشترک آمريکا و لهستان از 70 کشور غربي براي بررسي مسئله ايران رنجيده است، از توسعه روابط آينده با هند، چين و شرق مي‌گويد. ديگر کمتر از حذف مسئله تحريم صحبت مي‌شود و راه‌حل، مستلزم مذاکره است و مذاکره هم در شرايط فعلي دور از دسترس شده است.‌تحريم‌هاي همه‌جانبه در دوران احمدي‌نژاد و به‌دنبال آن بيان برخي مواضع غيرضروري او درباره مسائل جهاني و چسباندن آن به مسائل انرژي هسته‌اي ايران پديد آمد. امروز تصور خارجي اين است که برنامه استراتژيک قبلي به‌جاي خود باقي است و اروپا که خود را به اندازه آمريکا قيم اسرائيل مي‌داند، توسعه برنامه موشکي تدافعي ايران را تهاجمي اعلام کرده است. اتحاديه با اينکه صندوقي براي تسهيل مبادلات تجاري با دورزدن تحريم‌هاي آمريکايي تدارک ديده بود، عملا با وقت‌گذراني، عملياتي‌شدن آن ايده يعني (SVP) را معطل نگه داشته است. اکنون ايران با هند، چين، احتمالا کره جنوبی، همچنين ‌ترکيه و عراق به تفاهم‌هايي براي معاملات با ارزهاي داخلي آنها دست يافته است. در چنين شرايطي روابط بازرگاني ايران به‌صورت محدود ادامه خواهد يافت. وزير خارجه آمريکا نيز با سفر به منطقه بر فشار خود به کشورهاي همسايه براي رعايت تحريم ايران افزوده و نخست‌وزير اسرائيل نيز تهديدهاي لفظي و عملي خود را افزايش داده است. در واقع آمريکا در سوريه و عراق منتظر بود ايران در جنگ با داعش بخش مهمي از هزينه‌هاي مالي و جاني را بپردازد و اکنون بر فشار خود براي خروج ايران از صحنه افزوده است. بهانه آمريکا دفاع از بقاي اسرائيل در مقابل ايران و جريانات همسو با آن است. با اينکه در يک سال اخير مقامات سياسي ايران بارها اعلام کرده‌‌اند که «ايران در حمله به هيچ کشوري پيش‌قدم نخواهد شد» و «ايران با هيچ کشوري سر جنگ ندارد» ولي اسرائيل نمي‌خواهد بهانه‌اي را که موجب آزادي عمل اسرائيل در ادامه اشغال و شهرک‌سازي و دريافت کمک از شرکاي غربي بوده است، از دست بدهد. استراتژي‌ مناسب براي ايران اين است كه از تبديل مسئله 70‌ساله اسلامي-اسرائيلي به مسئله ايران-اسرائيل خودداري كرده و به پشتيباني از مواضع عرب‌ها و ساير مسلمانان درباره حقوق مردم فلسطين و غرامات و خسارات در قالب الزام اسرائيل به پذيرش قطع‌نامه‌هاي شوراي امنيت و تشکيل دولت فلسطين با پايتختي قدس پافشاري كند که اغلب کشورهاي اسلامي نيز حامي آن هستند. روشن‌کردن تکليف اسرائيل در صحنه ميداني موضوعي است که دولت‌هاي عرب‌ اکنون تمايل چنداني به آن نشان نمي‌دهند؛ زيرا مي‌تواند به جنگي پرهزينه و نامتقارن بينجامد. اصل بر اين است که بايد راه را براي مديريت مدبرانه مسئله باز گذاشت و به توسعه اقتصادي و اجتماعي که تضمين‌کننده ايجاد ثروت براي مردم و افزايش قدرت دفاعي ايران است، اولويت داد.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها