جایی که شایسته آنیم
1- در روزهایی که به گفته وزیر خارجه کشورمان خطر بروز یک جنگ تمامعیار و یک تهدید بزرگ در منطقه عیان است و «هر لحظه هر احتمالی ممکن است»، وقایع دیگری نیز در جریان است که بهظاهر کمتر نسبتی با آن لایه آشکار و چهره غالب بر این حوزه جغرافیایی یعنی خشونت و جنگ دارد.
1- در روزهایی که به گفته وزیر خارجه کشورمان خطر بروز یک جنگ تمامعیار و یک تهدید بزرگ در منطقه عیان است و «هر لحظه هر احتمالی ممکن است»، وقایع دیگری نیز در جریان است که بهظاهر کمتر نسبتی با آن لایه آشکار و چهره غالب بر این حوزه جغرافیایی یعنی خشونت و جنگ دارد. وقایعی که حول تأمین و توزیع منافع عظیم اقتصادی میچرخد و خبر از زایمانی میدهد که در راه است. مشخصتر آنکه در همین روزها دو کشور اردن و امارات قرارداد سرمایهگذاری مشترکی به ارزش 5.5 میلیارد دلار امضا کردند که طبق آن بندر عقبه اردن را از طریق خطوط ریلی و تأسیسات حملونقل به مناطق معدنی غورالصافی این کشور متصل و ضمن توسعه صادرات مواد معدنی مانند فسفات و پتاس، اردن را به یک هاب لجستیک منطقهای تبدیل میکند (این تحولات را با حادثه بس دردناک زغال سنگ طبس در کشورمان مقایسه کنید که ضعف شدید سرمایهگذاری در وقوع آن نقش اساسی داشت!). این قرارداد البته تنها یکی از دهها توافق و همکاریهایی است که در این منطقه در جریان است. از عربستان که ضمن تولید حدود 9 میلیون بشکه نفت در روز، در حال سرمایهگذاریهای عظیم منطقهای و فرامنطقهای در مسیر تحقق اهداف چشمانداز 2030 و گذر از اقتصاد نفتی به اقتصادی غیرنفتی و متنوع است تا ایجاد «جاده توسعه» که چهار کشور عراق، ترکیه، قطر و امارات در آن سهیماند و بندر «فاو» نقطه آغاز این جاده رو به سمت اروپاست. همچنین است توافق تجارت آزاد کشورهای خلیج فارس با اندونزی بهعنوان بزرگترین اقتصاد جنوب شرقی آسیا و نیوزیلند که طیف متنوعی از حذف و کاهش تعرفههای گمرکی و سرمایهگذاریهای مشترک در بهداشت و سلامت و تجارت دیجیتال و... را در بر میگیرد و نیز مشارکت کویت و عمان در حوزه نفت و گاز و دیگر فرصتهای اقتصادی اقلیم کردستان عراق و... و توافقات بزرگ اقتصادی دیگری که بیشک فضای سیاسی این منطقه را دچار تغییرات اساسی خواهد کرد (اردن هاب لجستیکی منطقه میشود؟ -دنیای اقتصاد- 7/8) این توافقات و تحولات وسیعی که در این سالها در کشورهای این منطقه واقع شده، میتواند چنانکه در نظریات هانتینگتون آمده است، منجر به توسعه اقتصادی و ارتقای سطح آموزش و تحصیل و واگذاری بخشی از تصمیمگیریها به جامعه و توزیع گستردهتر منابع بین گروههای اجتماعی شود؛ توزیع منافعی که به کاهش تضادها و امکان سازش و همبستگی اجتماعی و گسترش طبقه متوسط و کاهش نابرابریها و شکاف توده فقرا و الیگارشی ثروتمند منجر شود و اکثریت لازم برای دموکراسی در منطقه خاورمیانه را فراهم بیاورد. منطقهای که در یک مطالعه تطبیقی جغرافیایی-فرهنگی، کمتر از چنین موهبتی بهرهمند بوده است (گذار به دموکراسی- حسین بشیریه).
2- دراینمیان جای ما کجاست و چگونه میتوانیم اسیر اَبَربحرانهای این روزها و خروج بیشازاین از ریل توسعه و دموکراسی نشویم؟! جامعهای که به لحاظ عوامل ساختاری و درازمدت مانند توسعه اقتصادی، گسترش آموزش، نوسازی اجتماعی، گسترش طبقه متوسط جدید (که البته در حال تبخیرشدن است –دنیای اقتصاد- 7/7) پیدایش جامعه مدنی و... زمینههای مناسبی را برای توسعه و گذار به دموکراسی دارد، اما به دلایلی مانند ناترازیهای شدید اقتصادی، محدودیتهای اجتماعی و رسانهای، فقدان احزاب سیاسی قدرتمند، شکاف بین نخبگان و جامعه و تنشهای بینالمللی و... در حال درجا زدن بین دو حالت «پایه» و «بالغ» است (در سایه خشونت- داگلاس نورث). بازتعریف مفهوم «امنیت» و پیوندزدن آن با «منافع ملی» شاید اساسیترین گام در مسیر تغییر این وضعیت است. نگاهی تکبعدی و سختافزارانه به «امنیت ملی» که بهویژه در این روزها خود را بیش از هر زمان دیگری به رخ میکشد؛ چنانکه مثلا در گفتار یک کارشناس در شبکه سه سیما و در جواب به سؤالی درباره پاسخ مناسب ایران به حوادث اخیر از «خروج از انپیتی و حرکت به سمت ایجاد بازدارندگی کامل هستهای یا به تعبیر سادهتر ساخت بمب اتم» سخن گفته میشود (فرارو- 7/8). سرزمینی با این حد از مزیت و قدرت تمدنی و فرهنگی و انسانی و منابع نفتی و گازی و موقعیت فوق استراتژیک و... و متکیشدن به یک سلاح و راهبردی صرفا نظامی؟! این در حالی است که به قولی «در یک جامعه در حال مدرنشدن، امنیت، سختافزار نیست؛ اگرچه آن را در بر میگیرد. امنیت، نیروی نظامی نیست، اگرچه آن را شامل میشود؛ بلکه امنیت به معنی توسعه است. بدون توسعه، هیچگونه امنیتی نمیتواند وجود داشته باشد. ملت در حال توسعهای که در واقع توسعه ندارد، نمیتواند امن باقی بماند» (مفهوم امنیت ملی- رابرت مک نامارا).
3- مؤلفه قدرت یک کشور در جهان امروز توان تولید و خلاقیت و نوآوری و حضور هرچه بیشتر در زنجیرههای تولید و ارزش و ارائه تصویر مطلوبتر از خود در شبکههای عظیم اجتماعی و لایههای ذهنی و روانی مردم جهان است و مابقی مزیتها و تواناییها و ازجمله توانایی نظامی، فرع بر آنها و در خدمت ارتقای آن مؤلفههاست. جهان امروز چنانکه در ابتدای مطلب اشاره شد، جهان توافقات و اشتراک منافع و نه تضاد منافع و الگوهای درونگرایانه با ظاهری اخلاقی است (ظلمستیزی و مبارزه با تبعیض در عرصه جهانی و...).
در جهان امروز گسترش ارتباط جهانی نهفقط سبب تضعیف امنیت ملی نمیشود، بلکه کشورهایی توانستهاند مردم خود را به رفاه برسانند که سیاست خارجی همسو با این پاردایم و حضور فعالانه در مناسبات جهانی را اتخاذ کنند. «این تصور که چینیها با اروپا و آمریکا اصطکاک شدید امنیتی دارند، درست نیست و چینیها از همه دنیا مشاوره میگیرند» (دکتر سریعالقلم- 7/7). راه رستگاری برای میهنمان تلاش برای خاتمهدادن به تراژدیهای این روزها و ایجاد جهانی صلحآمیز و خاورمیانهای پیشرفته با مردمی مرفه و آزاد است. تلاشی که امنیت ملی را در پیوند با منافع ملی و در قالب آزادی و رفاه و رضایت اجتماعی و تعامل با جهان و توان بازدارنده نظامی معنا کند که هر یک از این موارد، بدون آن دیگری هر اسمی داشته باشد، قطعا نام آن امنیت ملی نیست. شرایط برای مصالحه مهیاست و بیشک منطقه و جهان نیز از این تغییر رویکرد کشورمان استقبال میکنند؛ چراکه خوب میدانند بدون همراهشدن ایران هیچگونه تحول توسعهای در این منطقه فوقاستراتژیک متصور و انجامشدنی نیست.