نقش امجدیه بهعنوان کانونی نمادین
برای مردم تهران
به خاطر دارم که قبلا نیز یک بار درباره نقش اصلی امجدیه برای شهروندان تهرانی همینجا یادداشتی داشتم، اما از آنجا که حرکت یا عکسالعملی درباره آن امید و آرزوها از سوی مسئولان ورزش کشور مشاهده نکردم، لازم دیدم دوباره یادآور شوم که اگر شعله ورزشگاه امجدیه به روشی نوین روشن شود و روشن بماند، مغناطیس این اولین ورزشگاه ملی ایران، نهفقط کشتی بهعنوان ورزش جهانی، فوتبال بهعنوان ورزش ملی، بلکه دوچرخهسواری بهعنوان ورزش مردمی را میتواند در سطح محلی برای تهران در این ورزشگاه از نو شکوفا کند،
به خاطر دارم که قبلا نیز یک بار درباره نقش اصلی امجدیه برای شهروندان تهرانی همینجا یادداشتی داشتم، اما از آنجا که حرکت یا عکسالعملی درباره آن امید و آرزوها از سوی مسئولان ورزش کشور مشاهده نکردم، لازم دیدم دوباره یادآور شوم که اگر شعله ورزشگاه امجدیه به روشی نوین روشن شود و روشن بماند، مغناطیس این اولین ورزشگاه ملی ایران، نهفقط کشتی بهعنوان ورزش جهانی، فوتبال بهعنوان ورزش ملی، بلکه دوچرخهسواری بهعنوان ورزش مردمی را میتواند در سطح محلی برای تهران در این ورزشگاه از نو شکوفا کند، زیرا همه بهخوبی آگاهیم که دوچرخهسواری برای تردد پاک و دوری از اتومبیلمحوری در تهران، از اهمیت خاصی برخوردار است و بهعنوان ورزش تفریحی و وسیله ترددی امروزی برای نوجوانان و جوانان جهان، دوچرخهسواری برای ارتقای کیفیت زندگی در محلات تهران نیز بسیار مناسب است.
تردیدی نیست که جلب توجه شهرداری به جدیگرفتن این موضوع، در ادامه ایدههای جدیدی است که در زمینه حملونقل پاک دارد در تهران دنبال میکند، اما نمیتوان نادیده گرفت که ایجاد یک تحول کیفی به فرهنگسازی نیز نیازمند است. زمینه این فرهنگسازی میتواند از امجدیه آغاز شود.
ورزشگاه امجدیه که ساخت آن در سال ۱۳۱۳ آغاز و اولین رویداد ورزشی در ۱۳۱۸ در آنجا برگزار شد، میراث شهری و فرهنگی گرانبهایی است که ارزشهای ملی، معمارانه و اجتماعی بارز و ماندگاری را در دوران فعالیت 80سالهاش رقم زده است. اما به لحاظ تاریخی، امجدیه از اولین ساختوسازهای بزرگی است که در دوره رضا شاه، در بیرون از حصار ناصری و در شمال دروازه دولت در باغ امجدیه شکل گرفت و سرآغازی شد برای گسترش تهران فراتر از محدوده قاجاری. زمانی باغ و خانه دکتر سیاسی در شمال امجدیه و بقایای باغ امجدیه در غرب آن قرار داشتند که در دهههای اخیر هر دو به مجتمع برجهای مسکونی تغییر کاربری دادهاند.
درواقع اعلام ورزشگاه تاریخی امجدیه (شهید شیرودی) بهعنوان میراث فرهنگی ملی در فروردینماه سال 1398، به این معنا بود که این ورزشگاه باید همچنان ورزشگاهی پرنشاط و نشانهای باقی بماند و به مردم تهران خدمت کند. حال نوبت شهرداری، شورای شهر تهران و تمام نهادهای علاقهمند به ورزش است که این ورزشگاه را بازسازی و زنده کنند و در محیط آن، علاوه بر ایجاد امکانات جدید ورزشی برای استفاده شهروندان و ورزشکاران گروههای سنی مختلف، جایگاههایی برای حضور و شادی مردم فراهم آورند. امجدیه سرآغاز و الگوی ساخت ورزشگاههای بزرگ در شهرهای اصفهان و شیراز و مشهد و شهرهای دیگر کشور بوده است.
رویدادهای ورزشی افتخارآفرین ملی ما در سالهای قبل از انقلاب همه در این مکان بوده و برای مردم تهران احیای آن برای کارهای ورزشی جدید میتواند بسیار معنادار باشد، زیرا تاریخ ورزش ایران معاصر و اسطورههای ورزشی تا حد زیادی با این ورزشگاه گره خورده است. اسطورههایی مانند تختی، نصیری، صنعتکاران، حجازی، احتشامزاده و حاجرسولی در امجدیه نامآور شدند. خاطره امجدیه به یک نسل تعلق ندارد، بلکه بیننسلی است و به معنایی نزدیککننده نسلها با یکدیگر. آثار سینمایی و ادبی گوناگونی با الهام از جایی که امجدیه در دل مردم ایران داشته و دارد، خلق شدهاند. مانند فیلم مسافر، ساخته عباس کیارستمی و داستان آذر و امجدیه، نوشته ویدا مشایخی. موضوع مهم در طرح احیای این مرکز ورزشی، این است که امجدیه در پهنه مرکزی تهران جای گرفته و خیابانهای قدیمی و پرفعالیت بهار در شرق و مفتح، کریمخان و میدان هفتتیر در غرب آن، همچنین کانون فرهنگی پارک هنر و خانه هنرمندان در نزدیکی آن هستند. نزدیکی امجدیه به میدان هفتتیر و امتداد شرقی-غربی خیابانهای کریمخان و بلوار کشاورز بهعنوان مسیرهای بالقوه دوچرخهسواری برای جمعههای بدون خودرو در تهران یا محل آغاز ماراتنهای تهران، امتیازی است که هیچ جای دیگری در تهران ندارد.
تشکیل شورایی برای سیاستگذاری «احیای ورزشگاه تاریخی امجدیه با رویکرد توسعه فرهنگی و ورزش همگانی تهران» با این هدف از طرف تعدادی از شهروندان هنرمند و معمار شکل گرفت تا در کمپینی مردمی، کل پروسه اجرائی تحقق اهداف این شورا از سوی تمام علاقهمندان و با همکاری همگانی هدایت شود. یکی از خواستههای مطرح ورزشدوستان از شورای شهر تهران این بود که محله امجدیه را «محله ورزش» تهران اعلام کرده، شهرداری را تشویق به سرمایهگذاری و همراهی با کانونیشدن امجدیه کند. این گام دستاوردی ارزشمند در راستای توسعه دوچرخهسواری همگانی و ترویج دوچرخهسواری در محلات شهر تهران و نیز برگزاری ماراتنهای تهران خواهد بود.
روشن است که مدیران، واردکنندگان و کارخانجات دوچرخهسازی هم اسپانسرهای خوب و علاقهمندی برای این برنامه هستند و هم درباره تأمین تجهیزات دوچرخه، تکچرخ، سهچرخه و دیگر تجهیزات اهمیت دارند.
همچنین مذاکره با باشگاههای ورزشی موجود و ترغیب آنان به تشکیل تیمهای ورزشی دوچرخهسواری نیز جالب است، اما باید توجه داشت که پیکره اصلی را تیمهای متشکلشده در محلات تشکیل بدهند و موضوع بههیچوجه منحصر به تیمهای احتمالی باشگاهها نشود. باشگاههای دارای امکانات میتوانند حامی و اسپانسر یک یا چند محله نیز بشوند. به هر حال، تکرار میکنم که ترویج دوچرخهسواری برای تردد پاک در تهران، از اهمیت خاصی برخوردار است و امروز بسیاری از شهروندان بهویژه نوجوانان و جوانان محلات تهران نیازمند و چشمبهراه اقدامات نوآورانه مسئولان در این زمینه هستند.
آخرین اخبار یادداشت را از طریق این لینک پیگیری کنید.