لوح خشتی و سینمای کیمیاوی
مبینا امیدی . پژوهشگر هنر
مجموعه کتیبههای کشفشده در جیرفت، کهنترین دستنوشتههای جهان است، با قدمتی بیش از پنج هزار سال. آنیما احتیاط، شاعر، نویسنده و هنرمند متن پنجسطری یکی از این کتیبهها را با لیزر به روی خشت خام حکاکی کرده است. لوح یادشده در جریان لایه نخست پروژه ایران -ایران* (گوزن زرد ایرانی) به پرویز کیمیاوی اهدا شد؛ اما متأسفانه در غیاب ایشان بههمینسبب به رسم امانت در خانه نمایش دا، محل اجرای پروژه، نگهداری میشود؛ اما میان این لوح، سینمای کیمیاوی و عمل انجامشده از سوی هنرمند (آنیما احتیاط)* پیوندهایی هست که در ادامه به شرح آنها خواهیم پرداخت.
نخست: سینمای پرویز کیمیاوی
پرویز کیمیاوی از مهمترین کارگردانان آوانگارد سینمای ایران است. از او در کنار سهراب شهیدثالث و عباس کیارستمی بهعنوان یکی از چهرههای برجسته موج نو سینمای ایران یاد میشود. او شخصیتهایی را از حاشیه جامعه به متن کار خود آورد؛ آقا سیدعلی میرزا را در فیلمهای «پ مثل پلیکان» و«مغولها» و درویشخان را در «باغ سنگی» و «پیرمرد و باغ سنگیاش». آقا سیدعلی میرزای بهاصطلاح دیگران دیوانه و درویشخان، چوپان کرولالِ خوابنما. کیمیاوی در سینمای ویژهاش موفق میشود مرزهای سینمای داستانی و مستند را از یک سو در هم بریزد و از سوی دیگر تجارب سینمای تجربی و مردمشناسانه را در کنار هم به کار بگیرد که نمودهای بارزش در فیلمهایی مانند «باغ سنگی»، «تپههای قیطریه»، «پ مثل پلیکان» و «مغولها» دیده میشود. حتی فیلم سوررئالیستی «اوکی مستر» هم از این چالشهای پرجذبه بیبهره نیست. یکی دیگر از جوانب بسیار مهم کار کیمیاوی به نظر من پرداختن به مقوله زبان است؛ وجهی که کمتر به آن توجه شده است؛ اگرچه وقتی مجله «سایت اند ساوند» در رأیگیری بهترین مستندهای تاریخ، «پ مثل پلیکان» را در این فهرست قرار میدهد، از آن بهعنوان «مطالعهای در
انزوا، زیبایی و زبان» یاد میکند. مقوله زبان یکی از درونمایههای عمده کار کیمیاوی در فیلم «اوکی مستر» هم هست. استعمارگران به وسیله زبان است که بخش عمدهای از سیاستهای خود را در سرزمین اشارهشده در فیلم عملی میکنند. توجه به زبان را در فیلمی مثل باغ سنگی با کرولالبودن شخصیت اصلی و تغییر نشانههای زبانی برای او میتوان مشاهده کرد و در فیلم مغولها با استفاده از زبانها و گویشهای مختلف و شیوههای متفاوت روایت و راویان متعدد و همچنین استفاده از افراد ناهمسان و مختلف برای دیالوگنویسی فیلمها؛ مثل استفاده از زبان شاعرانه نادر ابراهیمی و محمدرضا اصلانی و عباس نعلبندیان با فاصله معنادارش از ادبیات زمانه خود تا آقا سیدعلی میرزای دیوانه شاعر که استفاده از او آوردن یک زبان به حاشیه راندهشده مطرود به متن را میسر میکند. 15 سال از ساخت آخرین فیلم پرویز کیمیاوی یعنی «پیرمرد و باغ سنگیاش» که بازگشتی به باغ- عبادتگاه سنگی درویشخان است، میگذرد و غیاب کیمیاوی از سینما ادامه دارد.
دوم: لوح خشتی و سینمای کیمیاوی
لوح خشتی طراحیشده به دست آنیما احتیاط، هم با وجوه زبانی و هم مردمشناسانه و هم حتی باستانگرایی کار کیمیاوی رابطه برقرار میکند. لوح اهدایی در موقعیت مشابه اشیای باستانی و جمجمه یافتشده در حفاریهای تپه قیطریه در فیلم «تپههای قیطریه» قرار میگیرد. فیلمی بازیگوش که با اشیای باستانی، کار روی آنها و فرایندهای مرتبط با آنها بازی میکند و یادآور فرایند مرگ و زندگی است؛ ادامه حیات وسیلهای که مورد استفاده شخصی در ناکجای تاریخی مبهم قرار دارد. همین مسئله را در فیلم ««مغولها» میبینیم؛ جایی که راوی به جستوجوگران عتیقه میگوید که همین بیل و کلنگهایی که در دست دارند، عتیقه است؛ اگر که او در مقام دیوارهای خرابه همین حالا بر سرشان فرو ریزد و صد سال بعد کشفشان کنند. نگاهی شگفت به تاریخ و جامعه و شیء باستانی و حتی مرگ و حیات. این اشیای باستانی یا در حال باستانیشدن در ارتباط با لوحی تصنعی و باستانی قرار دارند که بدلِ کتیبه تاریخی جیرفت است. بازی با کتیبه جیرفت است که نزدیک به بازیهای کیمیاوی با اشیای باستانی است.
سه: اهدای لوح در غیاب کیمیاوی و پیوند دو هنرمند
این عمل آنیما احتیاط جای خالی کیمیاوی را مورد تأکید قرار میدهد. غیاب کیمیاوی که با آثارش، هم مؤکد میشود و هم مخدوش و به مثابه همین لوح، خود کیمیاوی و حتی آنیما احتیاط در یک موقعیت حضور و غیاب ممتد و در هم آمیخته بهسر میبرند و مرزها بهاینترتیب مثل کارهای خود کیمیاوی و آثار آنیما احتیاط بههم میریزند و در این موقعیت اخیر است که هر دو هنرمند از دو زمان و مکان و حتی شرایط ناهمگون به هم پیوند میخورند. بازی هنرمند با کتیبه جیرفت، یک بازیگوشی فیلسوفانه است که از غیاب و حضور، از حیات و مرگ، از فعلیت و انفعال میگوید و فقط نمیگوید، بلکه خودش امتداد همین فرایندهاست. خودِ بازی است؛ بازیای که احتیاط با خودش، با کیمیاوی، با این اثر، با کتیبه جیرفت و با تمدن و فرهنگ میکند؛ بازی به مثابه کنشی انسانی که وجهی اجرائی دارد؛ در راستای اندیشهای متأثر از اغتشاش ذاتی مفاهیم اساسی مثل مرگ و زندگی. در همین پروژه ایران- ایران، آنیما احتیاط پرفورمنسآرتی به نام غیاب را به اجرا درمیآورد در سه لایه: لایه اول؛ خط، لایه دوم؛ خِشتَن و لایه سوم؛ غیاب. او در یک کنش پرفورماتیو، عمل نوشتن، حکاکی روی خشت و بدنش را به هم پیوند
میزند و با ارائه آثار هنری خلقشده در جریان این اجرا به مخاطبان، سلسله پیچیده حضور و غیاب خودش را برای مخاطب و حضور و غیاب مخاطب در اجرا را ممتد میکند و در وجه فلسفیاش پای این بازی به تمام ساحتهای هستی باز میشود؛ از مرگ و زندگی تا مباحث بنیادین مکان و زمان که هم در کارهای کیمیاوی و هم در آثار ادبی و هنری احتیاط قابل ردیابی است. لوح اهدایی این بدل هنری کتیبه تاریخی جیرفت در وجه نمادینش جانشین خودِ کارگردان «مغولها» میشود؛ امتداد هنرمندی که با تاریخ و فرهنگ و تمدن پیوندی غریب و ناگسستنی دارد. در پروژه ایران- ایران که هدف از آن بازخوانی ایران کهن و معاصر در بینابینیت با یکدیگر از طرفی و از طرف دیگر خلق آثار هنری در این فضا و «طرح گفتوگویی هنری» است که در این لوح اهدایی با وجوه متعددش نمادین میشود.
* پروژه ایران- ایران، رویدادی فرهنگی- هنری است که به پیشنهاد و با ایدهپردازی آنیما احتیاط و گردآوری سانیا نوری از تاریخ 29 خرداد تا یکم تیر 1397 در خانه نمایش «دا» به اجرا درآمد.
* برخی آثار ادبی آنیما احتیاط عبارتند از: رمان مانند کسی که آوازش را فراموش کرده است.
رمان «پرسههای شبانه با صورتهای نجیب»
مجموعه شعر «رصدکردن خوابهای افلاکی با تلسکوپ سرب»
مجموعه کتیبههای کشفشده در جیرفت، کهنترین دستنوشتههای جهان است، با قدمتی بیش از پنج هزار سال. آنیما احتیاط، شاعر، نویسنده و هنرمند متن پنجسطری یکی از این کتیبهها را با لیزر به روی خشت خام حکاکی کرده است. لوح یادشده در جریان لایه نخست پروژه ایران -ایران* (گوزن زرد ایرانی) به پرویز کیمیاوی اهدا شد؛ اما متأسفانه در غیاب ایشان بههمینسبب به رسم امانت در خانه نمایش دا، محل اجرای پروژه، نگهداری میشود؛ اما میان این لوح، سینمای کیمیاوی و عمل انجامشده از سوی هنرمند (آنیما احتیاط)* پیوندهایی هست که در ادامه به شرح آنها خواهیم پرداخت.
نخست: سینمای پرویز کیمیاوی
پرویز کیمیاوی از مهمترین کارگردانان آوانگارد سینمای ایران است. از او در کنار سهراب شهیدثالث و عباس کیارستمی بهعنوان یکی از چهرههای برجسته موج نو سینمای ایران یاد میشود. او شخصیتهایی را از حاشیه جامعه به متن کار خود آورد؛ آقا سیدعلی میرزا را در فیلمهای «پ مثل پلیکان» و«مغولها» و درویشخان را در «باغ سنگی» و «پیرمرد و باغ سنگیاش». آقا سیدعلی میرزای بهاصطلاح دیگران دیوانه و درویشخان، چوپان کرولالِ خوابنما. کیمیاوی در سینمای ویژهاش موفق میشود مرزهای سینمای داستانی و مستند را از یک سو در هم بریزد و از سوی دیگر تجارب سینمای تجربی و مردمشناسانه را در کنار هم به کار بگیرد که نمودهای بارزش در فیلمهایی مانند «باغ سنگی»، «تپههای قیطریه»، «پ مثل پلیکان» و «مغولها» دیده میشود. حتی فیلم سوررئالیستی «اوکی مستر» هم از این چالشهای پرجذبه بیبهره نیست. یکی دیگر از جوانب بسیار مهم کار کیمیاوی به نظر من پرداختن به مقوله زبان است؛ وجهی که کمتر به آن توجه شده است؛ اگرچه وقتی مجله «سایت اند ساوند» در رأیگیری بهترین مستندهای تاریخ، «پ مثل پلیکان» را در این فهرست قرار میدهد، از آن بهعنوان «مطالعهای در
انزوا، زیبایی و زبان» یاد میکند. مقوله زبان یکی از درونمایههای عمده کار کیمیاوی در فیلم «اوکی مستر» هم هست. استعمارگران به وسیله زبان است که بخش عمدهای از سیاستهای خود را در سرزمین اشارهشده در فیلم عملی میکنند. توجه به زبان را در فیلمی مثل باغ سنگی با کرولالبودن شخصیت اصلی و تغییر نشانههای زبانی برای او میتوان مشاهده کرد و در فیلم مغولها با استفاده از زبانها و گویشهای مختلف و شیوههای متفاوت روایت و راویان متعدد و همچنین استفاده از افراد ناهمسان و مختلف برای دیالوگنویسی فیلمها؛ مثل استفاده از زبان شاعرانه نادر ابراهیمی و محمدرضا اصلانی و عباس نعلبندیان با فاصله معنادارش از ادبیات زمانه خود تا آقا سیدعلی میرزای دیوانه شاعر که استفاده از او آوردن یک زبان به حاشیه راندهشده مطرود به متن را میسر میکند. 15 سال از ساخت آخرین فیلم پرویز کیمیاوی یعنی «پیرمرد و باغ سنگیاش» که بازگشتی به باغ- عبادتگاه سنگی درویشخان است، میگذرد و غیاب کیمیاوی از سینما ادامه دارد.
دوم: لوح خشتی و سینمای کیمیاوی
لوح خشتی طراحیشده به دست آنیما احتیاط، هم با وجوه زبانی و هم مردمشناسانه و هم حتی باستانگرایی کار کیمیاوی رابطه برقرار میکند. لوح اهدایی در موقعیت مشابه اشیای باستانی و جمجمه یافتشده در حفاریهای تپه قیطریه در فیلم «تپههای قیطریه» قرار میگیرد. فیلمی بازیگوش که با اشیای باستانی، کار روی آنها و فرایندهای مرتبط با آنها بازی میکند و یادآور فرایند مرگ و زندگی است؛ ادامه حیات وسیلهای که مورد استفاده شخصی در ناکجای تاریخی مبهم قرار دارد. همین مسئله را در فیلم ««مغولها» میبینیم؛ جایی که راوی به جستوجوگران عتیقه میگوید که همین بیل و کلنگهایی که در دست دارند، عتیقه است؛ اگر که او در مقام دیوارهای خرابه همین حالا بر سرشان فرو ریزد و صد سال بعد کشفشان کنند. نگاهی شگفت به تاریخ و جامعه و شیء باستانی و حتی مرگ و حیات. این اشیای باستانی یا در حال باستانیشدن در ارتباط با لوحی تصنعی و باستانی قرار دارند که بدلِ کتیبه تاریخی جیرفت است. بازی با کتیبه جیرفت است که نزدیک به بازیهای کیمیاوی با اشیای باستانی است.
سه: اهدای لوح در غیاب کیمیاوی و پیوند دو هنرمند
این عمل آنیما احتیاط جای خالی کیمیاوی را مورد تأکید قرار میدهد. غیاب کیمیاوی که با آثارش، هم مؤکد میشود و هم مخدوش و به مثابه همین لوح، خود کیمیاوی و حتی آنیما احتیاط در یک موقعیت حضور و غیاب ممتد و در هم آمیخته بهسر میبرند و مرزها بهاینترتیب مثل کارهای خود کیمیاوی و آثار آنیما احتیاط بههم میریزند و در این موقعیت اخیر است که هر دو هنرمند از دو زمان و مکان و حتی شرایط ناهمگون به هم پیوند میخورند. بازی هنرمند با کتیبه جیرفت، یک بازیگوشی فیلسوفانه است که از غیاب و حضور، از حیات و مرگ، از فعلیت و انفعال میگوید و فقط نمیگوید، بلکه خودش امتداد همین فرایندهاست. خودِ بازی است؛ بازیای که احتیاط با خودش، با کیمیاوی، با این اثر، با کتیبه جیرفت و با تمدن و فرهنگ میکند؛ بازی به مثابه کنشی انسانی که وجهی اجرائی دارد؛ در راستای اندیشهای متأثر از اغتشاش ذاتی مفاهیم اساسی مثل مرگ و زندگی. در همین پروژه ایران- ایران، آنیما احتیاط پرفورمنسآرتی به نام غیاب را به اجرا درمیآورد در سه لایه: لایه اول؛ خط، لایه دوم؛ خِشتَن و لایه سوم؛ غیاب. او در یک کنش پرفورماتیو، عمل نوشتن، حکاکی روی خشت و بدنش را به هم پیوند
میزند و با ارائه آثار هنری خلقشده در جریان این اجرا به مخاطبان، سلسله پیچیده حضور و غیاب خودش را برای مخاطب و حضور و غیاب مخاطب در اجرا را ممتد میکند و در وجه فلسفیاش پای این بازی به تمام ساحتهای هستی باز میشود؛ از مرگ و زندگی تا مباحث بنیادین مکان و زمان که هم در کارهای کیمیاوی و هم در آثار ادبی و هنری احتیاط قابل ردیابی است. لوح اهدایی این بدل هنری کتیبه تاریخی جیرفت در وجه نمادینش جانشین خودِ کارگردان «مغولها» میشود؛ امتداد هنرمندی که با تاریخ و فرهنگ و تمدن پیوندی غریب و ناگسستنی دارد. در پروژه ایران- ایران که هدف از آن بازخوانی ایران کهن و معاصر در بینابینیت با یکدیگر از طرفی و از طرف دیگر خلق آثار هنری در این فضا و «طرح گفتوگویی هنری» است که در این لوح اهدایی با وجوه متعددش نمادین میشود.
* پروژه ایران- ایران، رویدادی فرهنگی- هنری است که به پیشنهاد و با ایدهپردازی آنیما احتیاط و گردآوری سانیا نوری از تاریخ 29 خرداد تا یکم تیر 1397 در خانه نمایش «دا» به اجرا درآمد.
* برخی آثار ادبی آنیما احتیاط عبارتند از: رمان مانند کسی که آوازش را فراموش کرده است.
رمان «پرسههای شبانه با صورتهای نجیب»
مجموعه شعر «رصدکردن خوابهای افلاکی با تلسکوپ سرب»