|

مروری بر کتاب «کاهش فقر شهری در جهان جنوب»

نقش کلیدی فقرا

کوچه‌های دودگرفته پرسروصدا با جمعیتی انبوه اغلب ‌بیکار و بیمار که با مشکلاتی مانند مواد مخدر و بزهکاری دست‌وپنجه نرم می‌کنند، تصویری تلخ از گسترش فقر در حاشیه شهرهای پرجمعیت امروز دنیاست.

نقش کلیدی فقرا

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

جواد لگزیان: کوچه‌های دودگرفته پرسروصدا با جمعیتی انبوه اغلب ‌بیکار و بیمار که با مشکلاتی مانند مواد مخدر و بزهکاری دست‌وپنجه نرم می‌کنند، تصویری تلخ از گسترش فقر در حاشیه شهرهای پرجمعیت امروز دنیاست. برای شناخت و رویارویی با این فقر شهری کتاب «کاهش فقر شهری در جهان جنوب» یک راهنما و همراه بی‌نظیر است که ما را با مهم‌ترین دستاورد بشریت در نبرد با فقر آشنا می‌کند: «مداخلات برنامه‌ریزی‌شده» با ایجاد سکونتگاه‌های جدید و طراحی محله‌های جدید با مشارکت کلیدی خود فقرای شهری.

دیوید ساترثویت عضو ارشد «مؤسسه بین‌‌المللی محیط ‌زیست و توسعه» و استاد «واحد برنامه‌‌ریزی توسعه» کالج دانشگاهی لندن و دایانا میتلین اقتصاددان و متخصص توسعه اجتماعی «مؤسسه بین‌‌المللی محیط ‌زیست و توسعه» و استاد دانشگاه منچستر انگلستان در کتاب «کاهش فقر شهری در جهان جنوب» به سراغ بحث فقر شهری در جهان جنوب یعنی کشورهای کمتر توسعه‌یافته یا اقتصادهای کم‌‌‌درآمد می‌روند و توضیح می‌دهند چه عاملی در کاهش فقر شهری مؤثر است، چرا مؤثر است و ایده‌های امروزی برای کاهش فقر شهری چیست. آنها می‌کوشند با شناخت معایب روش‌‌های پیشین، سیاست‌ها و برنامه‌های حامی فقرا را مطالعه، بررسی و ارتقا دهند. ساترثویت و میتلین در فصل نخست کتاب «مقدمه» تعیین خط‌ فقر براساس درآمد روزانه یک دلار را نمونه‌ای از کاربرد یک تعریف بسیار ساده‌انگارانه از خط فقر ارزیابی می‌کنند که به نقش‌های متعددی که مسکن و محله می‌تواند در کاهش محرومیت‌ داشته باشد، کم‌‌توجهی می‌کند. آنها تأکید دارند کاهش فقر شهری نیازمند یک دولت فعال در هر مرکز یا ناحیه شهری است که به مسئولیت‌های خود رسیدگی کند.

این در صورتی و هنگامی محتمل‌‌تر است که حکومت در برابر جمعیت کم‌‌درآمد خود پاسخ‌گو باشد. اگر قرار است حکومت در جهت خیر عمومی عمل کند به چنین روابطی نیازمند است. سپس به بررسی این موضوع می‌‌پردازند که چه اقدام‌‌هایی لازم است تا دولت به روش‌هایی عمل کند که دست‌‌کم حامی بعضی از مسیرهای متعدد به‌ سوی کاهش فقر باشد. دومین فصل «رویکردهای کاهش فقر در شهرک‌ها و شهرها در جهان جنوب» رویکردهای متفاوت کاهش فقر شهری مدیریت رفاهی، مدیریت شهری، حکمرانی مشارکتی، رویکرد حقوقی به توسعه، بهبود دسترسی به بازار، رویکردهای مبتنی بر جنبش اجتماعی، خودیاریگری حمایت‌شده و توسعه اجتماع محلی و حامی‌پروری را مورد بررسی قرار می‌‌دهد. فصل سوم «کار مؤسسات محلی، ملی و بین‌المللی» روش‌‌های تبدیل این رویکردها به برنامه‌‌‌های اقدام توسط سازمان‌‌های گوناگون را مطالعه می‌‌کند و فصل چهارم «کاهش فقر با رهبری شهروندان» درباره «مداخلات برنامه‌ریزی‌شده» مشخصی بحث می‌کند که شایسته توجه‌‌اند زیرا باعث کاهش فقر شده‌‌اند و به درجه‌‌ای از تغییر سیاسی به نفع فقرا دست یافته‌‌اند. در این فصل سازمان‌های اجتماعی پیشرو و برنامه‌های آنها معرفی و سیر تاریخی سازمان‌ها به‌طور خلاصه ارائه شده و برنامه‌‌های موردنظر آنها تشریح و تأثیرات برنامه‌ها شناسایی می‌شود.

«فهم سیاست‌ورزی و تحول حامی فقرا» عنوان پنجمین فصل است که «مداخلات برنامه‌ریزی‌شده» را از نظر شباهت‌های موجود در راهبردهای اساسی‌شان تحلیل و دلایل کارآمدی آنها را بیان می‌کند. فصل ششم «آینده‌ای که شهرنشینان کم‌درآمد خواهان آن‌اند و می‌توانند به تضمین آن کمک کنند» برخی پیامدهای اجرای «مداخلات برنامه‌ریزی‌شده» را برای دولت‌ها و نهادهای بین‌المللی در حرکت روبه‌جلو و کاهش فقر شهری برجسته می‌کند. کتاب با بحث‌‌هایی در این زمینه به پایان می‌رسد که دولت‌‌های محلی و ملی و مؤسسه‌های بین‌المللی چگونه می‌توانند در رسیدگی به مسئله فقر شهری در مقیاس مطلوب بسیار مؤثرتر باشند و اینکه چگونه ‌این امر بستگی دارد به اینکه بتوانند به صدای جمعیت‌‌های کم‌‌درآمد گوش دهند، از آنان بیاموزند، با آنان کار کنند و به آنان پاسخ‌گوتر باشند.

از نگاه ساترثویت و میتلین ‌بررسی تجربه‌های موفق به سه اصل مهم از جمله مشارکت کلیدی خود فقرای شهری در کاهش فقر اشاره دارد: اولین اصل، حمایت صریح از صدای بیشتر برای گروه‌‌های کم‌‌درآمد و در مقیاس شهر، و نیز حمایت از مشارکت فعال آنان در تدوین راه‌‌حل‌‌هاست (هرچند به روش‌‌های بسیار متفاوت). اکثر نوآوری‌‌ها به قدرت و نبوغ سازمان‌های مردمی و ظرفیت‌‌های گروهی آنان متکی‌‌اند. دومین اصل مشترک این است که همه برنامه‌‌ها شامل یک تمرکز قوی بر ابتکارات محلی در زمینه مسکن، حق زمین و خدمات پایه بودند. همه به ‌‌دنبال تأثیر گسترده‌‌تر از طریق ابتکارات متعدد محلی (و گروه‌‌هایی که روی آنها کار می‌‌کنند) و از طریق این کثرت، تأثیرگذاری بر تغییرات سیاسی بودند.

برای گروه‌‌های فقیر شهری تغییر در روابط با دولت محلی -و سایر دستگاه‌‌های دولتی- مستلزم سازمان‌‌های جمعی خودمختار و قدرتمند است. سومین اصل تأکید دارد که برنامه‌ها دقت زیادی در نحوه استفاده از پول داشتند- با هدف افزایش پولی که می‌توانستند به دست آورند (از طریق پس‌اندازها و مشارکت مستقیم اجتماع محلی) و حمایت‌های دیگری که درمورد آنها با بیرون مذاکره می‌شد. در صورت امکان، این طرح‌‌ها از وام استفاده می‌‌کردند و بازپرداخت وام‌‌ها باعث چرخش وجوه می‌‌شد. کار در هر مقیاسی بالاتر از سطح خانوار نیازمند توانایی مالی جمعی در سطح محله و بالاتر است. بدون این قابلیت، گروه‌‌های محلی نخواهند توانست مشارکت معناداری در پروژه‌‌ها و برنامه‌‌های توسعه که هدفشان رفع فقر از این گروه‌‌هاست، داشته ‌‌باشند.

 

آخرین اخبار روزنامه را از طریق این لینک پیگیری کنید.