حفاظت فراموششده جنگل
مظفر شيرواني -مشاور بينالمللي جنگل و محيط زيست
کاهش سطح جنگلهاي کشور در دهههاي گذشته، مورد تأييد کارشناسان مستقل و حتي مسئولان منابع طبيعي کشور است.کشور ايران يکي از کشورهاي در حال توسعه در دنياست که پوشش جنگلي کمي دارد و اين پوشش جنگلي اندک، با سرعتي بيشتر از ديگر نقاط دنيا در حال نابودي است (da.wikipedia.org)علاوه بر کاهش سطح، کيفیت اين منابع منحصربهفرد جهاني نيز در سطوح مختلف تنزل يافته است؛ تخريب تدريجي و تغيير کاربري گسترده در عرصههاي منابع جنگلي باعث شده که در سال 2016 طرح تنفس جنگل در برنامه ششم توسعه به تصويب رسد و از طرف سازمان جنگلها و مراتع به اجرا گذاشته شود. نکته مهم در اين طرح، توجه به حفاظت جنگل و عدم بهرهبرداري از درختان سرپا، شکسته و افتاده است. در تعريف، حفاظت جنگل عبارت است از: «افزايش پايداري جنگل در مقابل عوامل تخريبکننده زنده و غيرزنده».عوامل زنده مانند دخالتهاي انساني، حيواني، گياهي، حشرات، قارچها، عوامل بيماريزا (قارچ، باکتري، ويروس، نماتد) و عوامل غيرزنده مانند توفان، آلايندهها (بارانهاي اسيدي، گازهاي گلخانهاي) ريزگردها، صاعقه، برف، تگرگ، يخزدگي، سيلاب، آلودهکنندگان خاک و... مواردي هستند که جملگي ميتوانند به اشکال متفاوت پايداري جنگلها را مورد تهديد قرار دهند. امروزه در دنيا يکي از مهمترين راههاي حفاظت جنگل در مقابل عوامل مختلف تخريبکننده، دخالتهاي احيايي و پرورشي است که ميتوانند ديناميک جنگلها را ارتقا داده و ساختار آن را توأم با تنوع زيستي و ناهمسالي بهبود بخشند.هرگونه دخالت احيايي در جنگل، خواه ناخواه با قطع درختان آسيبديده و توليد چوب همراه خواهد بود که بنا بر قانون برنامه ششم توسعه، ممنوع شده است.باقيماندن مقطوعات چوبي در جنگل گرچه باعث حفظ تنوع زيستي موجودات زنده و در درازمدت باعث افزايش کيفت خاک ميشود اما افزايش آن از ميزان استاندارد تعيينشده خود به عاملي در طغيان آفات، شدتبخشيدن به سيلاب، گرفتگي دهانه پلها (لغزش جادههاي جنگلي) و در مواقع آتشسوزي باعث تشديد حريق ميشود.يک تفاهم بينالمللي بين بهرهبرداران از جنگلها و فعالان زيستمحيطي، مقدار درختان خشکيده، افتاده و بيمار مانده در عرصههاي جنگلي را رقمي حدود 25 تا30 مترمکعب در هکتار تعيين كرده است. باقيمانده اين چوبها در عمليات بهرهبرادري به مصرف کارخانههاي چوببري و صنايع سلولزي ميرسد که با درآمد حاصل از آن ميتوان هزينههاي نگهداري جنگل را تضمين کرد.اجراي طرح تنفس، عوارض و مشکلاتي هم به همراه داشته که محتاج چارهانديشي است.يکي از اين موارد، کمبود کاغذ مورد نياز کشور است که در شرايط کمبود درآمدهاي ارزي مشکلسازتر هم شده است.از طرف ديگر، کمبود چوب مورد نياز صنايع سبب بالارفتن قيمت چوب و به دنبال آن تجاوزات گسترده به جنگلها و افزايش قاچاق و همزمان ورشکستگي کارخانههاي کوچک و بزرگ و نيز بيکاري کارگران خواهد شد؛ در حالي که با دخالتهاي احيايي و پرورشي ميتوان ضمن توليد چوب اين مشکلات را نيز کاهش داد.مغايرت دو موضوع احياي جنگلها که اجبارا توأم با برداشت درختان است و موضوع طرح تنفس که هرگونه بهرهبرداري از درختان سرپا، افتاده يا شکسته را ممنوع اعلام کرده؛ مشکلاتي را در مورد نحوه برخورد با جنگلها موجب شده است.بخشي از جنگلهاي کشور، منابع پير، فرتوت و تخريبشده است که احتياج مبرمي به اجراي طرحهاي احيايي و پرورشي دارد.محدودکردن حفاظت جنگل به گشت و مراقبت از جنگل و همچنين جلوگيري از آتشسوزي و اطفاي آن غيرعلمي و امري ناقص و ناکافي است.عمليات احيايي علاوه بر حفظ درختان سرپا، شکسته، خشکشده و افتاده در جنگل، توجه به نقش کليه عوامل زنده يا غيرزنده و نحوه برخورد با آنها به عنوان عوامل مهم تغييردهنده اکوسيستم را نيز مورد توجه قرار ميدهد. شناخت کليه عناصر در اکوسيستم جنگل و رابطه آنها با يکديگر امري تخصصي است که نيازمند دانش وسيع در کليه زمينههاي جنگلداري است. هر گونه اشتباه ناچيز با توجه به طولانيبودن زمان اجراي طرحهاي احيايي ميتواند سرنوشت اين منابع را به جهتي برگشتناپذير سوق دهد.در اين شرايط حساس که جنگلهاي کشور از همه جهات مورد تهديد هستند، محدودكردن عمليات حفاظتي تنها به عدم بهرهبرداري و مبارزه با قاچاق چوب نميتواند پايداري جنگلها را در آينده ضمانت كند. کمتوجهي به تغييرات اقليمي آن هم در شرايط آبوهوايي ايران زنگ خطري است که به صدا در آمده است.خشکشدن درختان بلوط در جنگلهاي زاگرس يا درختان شمشاد در جنگلهاي هيرکاني هشداري است براي توجه به ساير عناصر جنگلي که آينده آنها در خطر است. علائم برخي از بيماريها به اشکال مختلف در ساير گونهها نيز بهوضوح مشاهده ميشود.
تاج بيشتر درختان راش تنک و تنه اکثر آنها حاوي دلقرمزي پيشرفته است. فراواني دارواش روي تاج تنکشده برخي از گونهها و انبوهي شاخههاي نابجا بر تنه اين درختان علائم بيماريهايي هستند که بايد بدون اغماض به آنها توجه کرد.وجود شاخههاي نازک خشکشده در تاج اين درختان گواه روشني بر تضعيف مصونيت اين درختان و درختچهها در مقابل عوامل نامساعد است. در اين وضعيت نامناسب لازم است که بدون اتلاف وقت تدابير مقتضي درباره جنگلها اتخاذ شود. سازمان جنگلها و مؤسسه تحقيقات جنگل و مرتع موظفاند تدابير لازم بهمنظور شناخت و پيشگيري از رخداد هرگونه فجايع ناگوار را اتخاذ کنند. بسندهکردن به طرح تنفس و واگذارکردن سرنوشت جنگلها به عوامل تخريبکننده و حفظ آنها ازسوی چندين قرقبان وضعيت بحراني اين منابع تخريبشده را بهتر نخواهد کرد. سيلابهاي سالهاي اخير در کشور اين واقعيت تلخ را آشکار کرده است که اين منابع در وضعيتي نيستند که بتوانند از جريان سيلابها و شدت آنها بکاهند.ازدسترفتن بيش از ميليونها تن خاکهاي حاصلخيز جنگلها و مراتع که باعث تخريب جادهها، ساختمانهاي مسکوني، اداري و پرشدن حجم زيادي از سدهاي کشور نيز شده است مسئلهاي
نيست که بتوان به آساني از آن چشمپوشي كرد.
حفظ و ارتقاي پوشش گياهي در جنگلها و مراتع کشور توأم با فراهمكردن زمينههاي مناسب بهمنظور استقرار و توسعه زادآوري طبيعي در جنگلها نقش اصلي را در تثبيت خاک، تقليل شدت سيلابها و نفوذ آب باران ايفا ميکنند. اين وظيفه نيز به عهده سازمان جنگلها و مراتع کشور گذاشته شده است که بايد به نحو بهتري از گذشته برای آنها برنامهريزي کرد و اقدام لازم را به اجرا درآورد.
در عصر تغييرات اقليمي، تکرار عوامل تخريبي اعم از طغيان رودخانهها، جاريشدن سيلابها، گسترش ريزگردها، آتشسوزيها، طغيان آفات امراض و... امري بديهي است که وقوع آنها دير يا زود محتمل است؛ بنابراين هرگونه تعلل در امر حفاظت و احياي منابع طبيعي ميتواند به فجايع زيستمحيطي منجر شود که به آساني قابل جبران نخواهد بود.
کاهش سطح جنگلهاي کشور در دهههاي گذشته، مورد تأييد کارشناسان مستقل و حتي مسئولان منابع طبيعي کشور است.کشور ايران يکي از کشورهاي در حال توسعه در دنياست که پوشش جنگلي کمي دارد و اين پوشش جنگلي اندک، با سرعتي بيشتر از ديگر نقاط دنيا در حال نابودي است (da.wikipedia.org)علاوه بر کاهش سطح، کيفیت اين منابع منحصربهفرد جهاني نيز در سطوح مختلف تنزل يافته است؛ تخريب تدريجي و تغيير کاربري گسترده در عرصههاي منابع جنگلي باعث شده که در سال 2016 طرح تنفس جنگل در برنامه ششم توسعه به تصويب رسد و از طرف سازمان جنگلها و مراتع به اجرا گذاشته شود. نکته مهم در اين طرح، توجه به حفاظت جنگل و عدم بهرهبرداري از درختان سرپا، شکسته و افتاده است. در تعريف، حفاظت جنگل عبارت است از: «افزايش پايداري جنگل در مقابل عوامل تخريبکننده زنده و غيرزنده».عوامل زنده مانند دخالتهاي انساني، حيواني، گياهي، حشرات، قارچها، عوامل بيماريزا (قارچ، باکتري، ويروس، نماتد) و عوامل غيرزنده مانند توفان، آلايندهها (بارانهاي اسيدي، گازهاي گلخانهاي) ريزگردها، صاعقه، برف، تگرگ، يخزدگي، سيلاب، آلودهکنندگان خاک و... مواردي هستند که جملگي ميتوانند به اشکال متفاوت پايداري جنگلها را مورد تهديد قرار دهند. امروزه در دنيا يکي از مهمترين راههاي حفاظت جنگل در مقابل عوامل مختلف تخريبکننده، دخالتهاي احيايي و پرورشي است که ميتوانند ديناميک جنگلها را ارتقا داده و ساختار آن را توأم با تنوع زيستي و ناهمسالي بهبود بخشند.هرگونه دخالت احيايي در جنگل، خواه ناخواه با قطع درختان آسيبديده و توليد چوب همراه خواهد بود که بنا بر قانون برنامه ششم توسعه، ممنوع شده است.باقيماندن مقطوعات چوبي در جنگل گرچه باعث حفظ تنوع زيستي موجودات زنده و در درازمدت باعث افزايش کيفت خاک ميشود اما افزايش آن از ميزان استاندارد تعيينشده خود به عاملي در طغيان آفات، شدتبخشيدن به سيلاب، گرفتگي دهانه پلها (لغزش جادههاي جنگلي) و در مواقع آتشسوزي باعث تشديد حريق ميشود.يک تفاهم بينالمللي بين بهرهبرداران از جنگلها و فعالان زيستمحيطي، مقدار درختان خشکيده، افتاده و بيمار مانده در عرصههاي جنگلي را رقمي حدود 25 تا30 مترمکعب در هکتار تعيين كرده است. باقيمانده اين چوبها در عمليات بهرهبرادري به مصرف کارخانههاي چوببري و صنايع سلولزي ميرسد که با درآمد حاصل از آن ميتوان هزينههاي نگهداري جنگل را تضمين کرد.اجراي طرح تنفس، عوارض و مشکلاتي هم به همراه داشته که محتاج چارهانديشي است.يکي از اين موارد، کمبود کاغذ مورد نياز کشور است که در شرايط کمبود درآمدهاي ارزي مشکلسازتر هم شده است.از طرف ديگر، کمبود چوب مورد نياز صنايع سبب بالارفتن قيمت چوب و به دنبال آن تجاوزات گسترده به جنگلها و افزايش قاچاق و همزمان ورشکستگي کارخانههاي کوچک و بزرگ و نيز بيکاري کارگران خواهد شد؛ در حالي که با دخالتهاي احيايي و پرورشي ميتوان ضمن توليد چوب اين مشکلات را نيز کاهش داد.مغايرت دو موضوع احياي جنگلها که اجبارا توأم با برداشت درختان است و موضوع طرح تنفس که هرگونه بهرهبرداري از درختان سرپا، افتاده يا شکسته را ممنوع اعلام کرده؛ مشکلاتي را در مورد نحوه برخورد با جنگلها موجب شده است.بخشي از جنگلهاي کشور، منابع پير، فرتوت و تخريبشده است که احتياج مبرمي به اجراي طرحهاي احيايي و پرورشي دارد.محدودکردن حفاظت جنگل به گشت و مراقبت از جنگل و همچنين جلوگيري از آتشسوزي و اطفاي آن غيرعلمي و امري ناقص و ناکافي است.عمليات احيايي علاوه بر حفظ درختان سرپا، شکسته، خشکشده و افتاده در جنگل، توجه به نقش کليه عوامل زنده يا غيرزنده و نحوه برخورد با آنها به عنوان عوامل مهم تغييردهنده اکوسيستم را نيز مورد توجه قرار ميدهد. شناخت کليه عناصر در اکوسيستم جنگل و رابطه آنها با يکديگر امري تخصصي است که نيازمند دانش وسيع در کليه زمينههاي جنگلداري است. هر گونه اشتباه ناچيز با توجه به طولانيبودن زمان اجراي طرحهاي احيايي ميتواند سرنوشت اين منابع را به جهتي برگشتناپذير سوق دهد.در اين شرايط حساس که جنگلهاي کشور از همه جهات مورد تهديد هستند، محدودكردن عمليات حفاظتي تنها به عدم بهرهبرداري و مبارزه با قاچاق چوب نميتواند پايداري جنگلها را در آينده ضمانت كند. کمتوجهي به تغييرات اقليمي آن هم در شرايط آبوهوايي ايران زنگ خطري است که به صدا در آمده است.خشکشدن درختان بلوط در جنگلهاي زاگرس يا درختان شمشاد در جنگلهاي هيرکاني هشداري است براي توجه به ساير عناصر جنگلي که آينده آنها در خطر است. علائم برخي از بيماريها به اشکال مختلف در ساير گونهها نيز بهوضوح مشاهده ميشود.
تاج بيشتر درختان راش تنک و تنه اکثر آنها حاوي دلقرمزي پيشرفته است. فراواني دارواش روي تاج تنکشده برخي از گونهها و انبوهي شاخههاي نابجا بر تنه اين درختان علائم بيماريهايي هستند که بايد بدون اغماض به آنها توجه کرد.وجود شاخههاي نازک خشکشده در تاج اين درختان گواه روشني بر تضعيف مصونيت اين درختان و درختچهها در مقابل عوامل نامساعد است. در اين وضعيت نامناسب لازم است که بدون اتلاف وقت تدابير مقتضي درباره جنگلها اتخاذ شود. سازمان جنگلها و مؤسسه تحقيقات جنگل و مرتع موظفاند تدابير لازم بهمنظور شناخت و پيشگيري از رخداد هرگونه فجايع ناگوار را اتخاذ کنند. بسندهکردن به طرح تنفس و واگذارکردن سرنوشت جنگلها به عوامل تخريبکننده و حفظ آنها ازسوی چندين قرقبان وضعيت بحراني اين منابع تخريبشده را بهتر نخواهد کرد. سيلابهاي سالهاي اخير در کشور اين واقعيت تلخ را آشکار کرده است که اين منابع در وضعيتي نيستند که بتوانند از جريان سيلابها و شدت آنها بکاهند.ازدسترفتن بيش از ميليونها تن خاکهاي حاصلخيز جنگلها و مراتع که باعث تخريب جادهها، ساختمانهاي مسکوني، اداري و پرشدن حجم زيادي از سدهاي کشور نيز شده است مسئلهاي
نيست که بتوان به آساني از آن چشمپوشي كرد.
حفظ و ارتقاي پوشش گياهي در جنگلها و مراتع کشور توأم با فراهمكردن زمينههاي مناسب بهمنظور استقرار و توسعه زادآوري طبيعي در جنگلها نقش اصلي را در تثبيت خاک، تقليل شدت سيلابها و نفوذ آب باران ايفا ميکنند. اين وظيفه نيز به عهده سازمان جنگلها و مراتع کشور گذاشته شده است که بايد به نحو بهتري از گذشته برای آنها برنامهريزي کرد و اقدام لازم را به اجرا درآورد.
در عصر تغييرات اقليمي، تکرار عوامل تخريبي اعم از طغيان رودخانهها، جاريشدن سيلابها، گسترش ريزگردها، آتشسوزيها، طغيان آفات امراض و... امري بديهي است که وقوع آنها دير يا زود محتمل است؛ بنابراين هرگونه تعلل در امر حفاظت و احياي منابع طبيعي ميتواند به فجايع زيستمحيطي منجر شود که به آساني قابل جبران نخواهد بود.