«فسيل زنده» چيست؟
تعبيري که بايد از ادبيات علم کنار رود
عرفان خسروي. ديرينهشناس
چند روز پيش از انتشار اين يادداشت، خبر عجيبي در رسانهها منتشر شد: «پيداشدن فسيلي زنده در درياچه هامون». اين «فسيل زنده» در حقيقت جانوري بندپا از زيرشاخه سختپوستان (Crustacea) و رده برانکيوپودها (Branchiopoda) يا آبششپايان است. راسته پريميگوها (از جمله Artemia که در آبهاي فوقشور درياچه اروميه زندگي ميکند) و راسته خاکشيها از جمله دافني آبشيرين (Daphnia) نمونههاي مشهور آبششپايان هستند؛ سختپوستان ميگومانند کوچکي با پاهاي شناگر. «فسيل زنده» درياچه هامون، جزء راستهاي به نام سپرميگوهاست و مثل خاکشي ساکن آب شيرين، ولي پاهاي شناگر متعدد و واضحي زير شکم دارد که نيمرخ بدنش را بسيار شبيه پريميگوها ميکند؛ با يک تفاوت. سپر پوشاننده پشت سينه پريميگوها (از جمله آرتميا) کوچک و معمولي است و آنها را شبيه ميگوهايي ريز با سرسينه ظريف ميکند، اما در سپرميگوها، از جمله «فسيل زنده» درياچه هامون، اين سپر پشتي، به صورت جبهاي منعطف و نيمهشفاف به سمت دم و دم سوي بدن امتداد يافته است. اين تفاوت جزئي در چشم بيننده غيرمتخصص ظاهري بسيار متفاوت و نامعمول به سپرميگوها بخشيده است. اين ظاهر و ساختار در هر دو گروه قدمت
زيادي دارد. پيشينه پريميگوها و ساختار بدن آنها به حدود ۵۰۰ ميليون سال پيش ميرسد و سابقه سپرميگوها و ظاهر سپرمانند و گسترده سپر پشتي آنها، کمي کمتر است، يعني حدود ۳۵۸ ميليون سال. با وجود قدمت بيشتر پريميگوها، عنوان «فسيل زنده» افتخاري است که نصيب «سپرميگوها» از جمله نمونه يافتهشده در درياچه هامون شده است. پريميگوها، از جمله Artemia، معموليتر از آن هستند که به نظر غيرمتخصصها چيز ويژهاي باشند. آنها در بسياري آبهاي شيرين و نيز آبهاي فوقشور پيدا ميشوند، خلاف سپرميگوها که کمتر آشنا هستند، در درياچههاي فصلي و موقت ديده ميشوند و به خاطر سپر پشتي پهن و گستردهاي که دارند، فضايي و تخيلي به نظر ميرسند. ظاهر نامعمول و عنوان «فسيل زنده» باعث شد پيداشدن اين سختپوستان در درياچه هامون به قدري عجيب به نظر برسد که به سرعت فضاي مجازي را درنورديده و شاخ و برگ درآورد؛ شاخوبرگهايي از اين قبيل که «سيل ما را به اعصار قديمي زمين بازگردانده» يا «سيل باعث شد موجوداتي عجيب از عصر دايناسورها دوباره ظاهر شوند». اما واقعيت درباره اين موجودات چيست؟
ديديم که قدمت پريميگوها اتفاقا بسيار بيشتر از سپرميگوهاست، اما ويژگيهاي منحصربهفرد پريميگوها چندان پيش چشمان ناآشنا برجسته نيستند؛ درحاليکه سپر پشتي در سپرميگوها، شباهتي ظاهري به خرچنگهاي نعلاسبي و نيز تريلوبيتها دارد. ذکر اين نکته ضروري است که اين شباهت صرفا ظاهري است و محصول همگرايي تکاملي. سپرميگوها از دودمان سختپوستان آبششپا هستند، يعني خويشاوند نزديک خاکشيها و پريميگوها هستند، اما تريلوبيتها تبار و دودمان ديگري از بندپايان بودند که متأسفانه نسل آخرين نمايندگان آنها ۲۵۲ ميليون سال پيش منقرض شد. خرچنگهاي نعلاسبي نيز، خويشاوندان نزديک عقربها و عنکبوتها هستند و در کنار اين خويشاوندان خشکيزي خويش، جزء دودماني ديگر به نام گيرهداران هستند. پهنشدن و گسترش سپر پشتي در نمايندگاني از اين سه دودمان، جداگانه تکامل يافته است. بنابراين حدسي که در فضاي مجازي بسيار مطرح شد و سپرميگوهاي درياچه اروميه را به خرچنگ نعلاسبي و تريلوبيتها منتسب کردند، هيچ مبناي علمي ندارد.به جز ظاهر نامتعارف و غريب، نکته ديگري که باعث شده عنوان «فسيل زنده» به اين موجودات اطلاق شود، اين ادعاست که در 200 ميليون سال
اخير، ظاهر اين موجودات کوچکترين تغييري نداشتهاند. مثلا گونه ديدهشده در درياچه هامون احتمالا Triops cancriformis نام دارد که قدمت آن به حدود ۲۲۰ ميليون سال پيش ميرسد. اما آيا واقعا در ۲۲۰ ميليون سال، اين موجود زنده «هيچ» تغييري نکرده است؟ از قضا، بررسيهاي ژنتيک نشان ميدهد جمعيتهاي کنوني که همگي زير نام اين گونه جمع آمدهاند، احتمالا گونههايي متفاوت و متمايز (از نظر ژنتيک) با ظاهري مشابهاند. بنابراين ما با موجوداتي روبهرو هستيم که با وجود تغييرات ژنتيک، ظاهر بيروني يکساني دارند و در ۲۲۰ ميليون سال اخير نيز، تنها «ظاهر بيروني» اين موجود يکسان مانده است؛ اما سپرميگوهاي امروزي نهتنها با خويشاوندان کاملا «مشابه» امروزي خود يکي نيستند، بلکه با سنگوارههاي ۲۲۰ميليونساله نيز قطعا تفاوت دارند. آنها در اين مدت دستخوش تغييرات گسترده ژنتيک بودهاند، اما اين تغييرات «ظاهر بيروني» آنها را تغيير نداده است. باز هم قضاوت علمي نبايد بر اساس ظاهر جانداران باشد؛ بنابراين تعبير «فسيل زنده» به هيچ وجه نميتواند درباره آنها صادق باشد.
چند روز پيش از انتشار اين يادداشت، خبر عجيبي در رسانهها منتشر شد: «پيداشدن فسيلي زنده در درياچه هامون». اين «فسيل زنده» در حقيقت جانوري بندپا از زيرشاخه سختپوستان (Crustacea) و رده برانکيوپودها (Branchiopoda) يا آبششپايان است. راسته پريميگوها (از جمله Artemia که در آبهاي فوقشور درياچه اروميه زندگي ميکند) و راسته خاکشيها از جمله دافني آبشيرين (Daphnia) نمونههاي مشهور آبششپايان هستند؛ سختپوستان ميگومانند کوچکي با پاهاي شناگر. «فسيل زنده» درياچه هامون، جزء راستهاي به نام سپرميگوهاست و مثل خاکشي ساکن آب شيرين، ولي پاهاي شناگر متعدد و واضحي زير شکم دارد که نيمرخ بدنش را بسيار شبيه پريميگوها ميکند؛ با يک تفاوت. سپر پوشاننده پشت سينه پريميگوها (از جمله آرتميا) کوچک و معمولي است و آنها را شبيه ميگوهايي ريز با سرسينه ظريف ميکند، اما در سپرميگوها، از جمله «فسيل زنده» درياچه هامون، اين سپر پشتي، به صورت جبهاي منعطف و نيمهشفاف به سمت دم و دم سوي بدن امتداد يافته است. اين تفاوت جزئي در چشم بيننده غيرمتخصص ظاهري بسيار متفاوت و نامعمول به سپرميگوها بخشيده است. اين ظاهر و ساختار در هر دو گروه قدمت
زيادي دارد. پيشينه پريميگوها و ساختار بدن آنها به حدود ۵۰۰ ميليون سال پيش ميرسد و سابقه سپرميگوها و ظاهر سپرمانند و گسترده سپر پشتي آنها، کمي کمتر است، يعني حدود ۳۵۸ ميليون سال. با وجود قدمت بيشتر پريميگوها، عنوان «فسيل زنده» افتخاري است که نصيب «سپرميگوها» از جمله نمونه يافتهشده در درياچه هامون شده است. پريميگوها، از جمله Artemia، معموليتر از آن هستند که به نظر غيرمتخصصها چيز ويژهاي باشند. آنها در بسياري آبهاي شيرين و نيز آبهاي فوقشور پيدا ميشوند، خلاف سپرميگوها که کمتر آشنا هستند، در درياچههاي فصلي و موقت ديده ميشوند و به خاطر سپر پشتي پهن و گستردهاي که دارند، فضايي و تخيلي به نظر ميرسند. ظاهر نامعمول و عنوان «فسيل زنده» باعث شد پيداشدن اين سختپوستان در درياچه هامون به قدري عجيب به نظر برسد که به سرعت فضاي مجازي را درنورديده و شاخ و برگ درآورد؛ شاخوبرگهايي از اين قبيل که «سيل ما را به اعصار قديمي زمين بازگردانده» يا «سيل باعث شد موجوداتي عجيب از عصر دايناسورها دوباره ظاهر شوند». اما واقعيت درباره اين موجودات چيست؟
ديديم که قدمت پريميگوها اتفاقا بسيار بيشتر از سپرميگوهاست، اما ويژگيهاي منحصربهفرد پريميگوها چندان پيش چشمان ناآشنا برجسته نيستند؛ درحاليکه سپر پشتي در سپرميگوها، شباهتي ظاهري به خرچنگهاي نعلاسبي و نيز تريلوبيتها دارد. ذکر اين نکته ضروري است که اين شباهت صرفا ظاهري است و محصول همگرايي تکاملي. سپرميگوها از دودمان سختپوستان آبششپا هستند، يعني خويشاوند نزديک خاکشيها و پريميگوها هستند، اما تريلوبيتها تبار و دودمان ديگري از بندپايان بودند که متأسفانه نسل آخرين نمايندگان آنها ۲۵۲ ميليون سال پيش منقرض شد. خرچنگهاي نعلاسبي نيز، خويشاوندان نزديک عقربها و عنکبوتها هستند و در کنار اين خويشاوندان خشکيزي خويش، جزء دودماني ديگر به نام گيرهداران هستند. پهنشدن و گسترش سپر پشتي در نمايندگاني از اين سه دودمان، جداگانه تکامل يافته است. بنابراين حدسي که در فضاي مجازي بسيار مطرح شد و سپرميگوهاي درياچه اروميه را به خرچنگ نعلاسبي و تريلوبيتها منتسب کردند، هيچ مبناي علمي ندارد.به جز ظاهر نامتعارف و غريب، نکته ديگري که باعث شده عنوان «فسيل زنده» به اين موجودات اطلاق شود، اين ادعاست که در 200 ميليون سال
اخير، ظاهر اين موجودات کوچکترين تغييري نداشتهاند. مثلا گونه ديدهشده در درياچه هامون احتمالا Triops cancriformis نام دارد که قدمت آن به حدود ۲۲۰ ميليون سال پيش ميرسد. اما آيا واقعا در ۲۲۰ ميليون سال، اين موجود زنده «هيچ» تغييري نکرده است؟ از قضا، بررسيهاي ژنتيک نشان ميدهد جمعيتهاي کنوني که همگي زير نام اين گونه جمع آمدهاند، احتمالا گونههايي متفاوت و متمايز (از نظر ژنتيک) با ظاهري مشابهاند. بنابراين ما با موجوداتي روبهرو هستيم که با وجود تغييرات ژنتيک، ظاهر بيروني يکساني دارند و در ۲۲۰ ميليون سال اخير نيز، تنها «ظاهر بيروني» اين موجود يکسان مانده است؛ اما سپرميگوهاي امروزي نهتنها با خويشاوندان کاملا «مشابه» امروزي خود يکي نيستند، بلکه با سنگوارههاي ۲۲۰ميليونساله نيز قطعا تفاوت دارند. آنها در اين مدت دستخوش تغييرات گسترده ژنتيک بودهاند، اما اين تغييرات «ظاهر بيروني» آنها را تغيير نداده است. باز هم قضاوت علمي نبايد بر اساس ظاهر جانداران باشد؛ بنابراين تعبير «فسيل زنده» به هيچ وجه نميتواند درباره آنها صادق باشد.