علم، زنان، توسعه
لزوم حضور زنان در طرحها و سیاستهای توسعه
حسن فتاحي.عضو هيئت تحريريه فصلنامه نقد كتاب علوم محض و كاربردي
کتابها و مقالات بسیاری وجود دارند با عنوان زنان و علم؛ اما به باور من باید سه واژه را کنار هم بگذاریم تا بتوانیم مدلی کارآمد برای جامعه امروز ایران ارائه کنیم: «علم، زنان، توسعه». اگر این سه واژه تشکیل مثلثی بدهند و نام کشوری درون این مثلث باشد، بیشک آن کشور در زمره ممالک مترقی قرار خواهد گرفت؛ چه با ملاکهای فرهنگ غربی و چه با ارزشهای واقعی فرهنگ شرقی. باید به دو ترکیب از واژهها دقت کنیم. غالبا از موضوع «زنان و توسعه» یاد میشود، اما به باور من مسئله اساسی «زنان در توسعه» است. شاید موضوع زنان و توسعه این بار را داشته باشد که زیرساختهای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و علمی جامعه را آنچنان طراحی کنیم تا برای حضور زنان آماده باشد، اما مفهوم زنان در توسعه، حاکی از نقش فاعلی خودِ زنان در ایجاد زیرساختهای گفتهشده است. اساسا بدون حضور فعال و فاعلیِ خود زنان هیچ توسعهای که آنان را شامل شود، امکانپذیر نخواهد بود. در این صورت است که به موضوع عدم حضور زنان در طرحها و سیاستهای توسعه بهعنوان یک مشکل و نه یک الزام پایدار نگاه خواهد شد. در نهادهای علمیِ کشوری مانند ایران عزیزمان، با توجه به واقعیتها و شرایط و امکانات موجود، میتوان دو کار انجام داد؛ یکی طرحهای علمی با محوریت زنان، دیگری طرحهای علمی با مرکزیت زنان. همچنین باید خطری بالقوه را هم از نظر دور نداشت. از زنان ناکارآمد علمی و نیز زنان ناکارآمد در دیگر حوزهها مانند فرهنگی و سیاسی نبايد استفاده کرد. در سالهای اخیر و با گسترش تفکرات سوگیرانه فمینیستی، استفاده از زنان در برخی موقعیتهای شغلی؛ چه در نهادهای علمی و چه در نهادهای دیگر، بهانهای شده است تا از زنان ناکارآمد استفاده کنند. کسی که تخصص کافی ندارد، نباید در موقعیتی قرار گیرد که داشتن آن تخصص الزامی است. جنسیت فرد هیچ نقشی در این موضوع ندارد. درمقابل برای انتخاب فرد شایسته هم صرفا باید به توانایی و تخصص نگاه و از امتیازدهی جنسیتی به نفع مردان
یا زنان پرهیز شود.
حضور زنان کارآمد در سطوح تصمیمگیری باعث توسعه متعادل و همگن میشود. از دیگر موارد مهم حضور زنان در توسعه، توجه به منافع راهبردی زنان فقیر از طریق توسعه با مرکزیت زنان است. این مرکزیت میتواند به شکل سازمانهای مردمنهاد یا تشکلهای علمی زنان باشد؛ مثلا فیزیکدانان ذرات بنیادی در دنیا برای خودشان انجمنی تأسیس کردهاند و از طریق سازوکارهای معینی به زنان و دختران مناطق فقیر جهان كمك ميكنند. زنان اخترشناس و زنان ریاضیدان هم تشکلهای حمایتی خود را دارند. توجه خاص به دختران مناطق محروم از اصول اساسی ارتقای کشور در مقیاس وسیع است. از دیگر دستاوردهای مهم حضور زنان در توسعه، افزایش توانایی زنان برای مراقبت از خود در کارها و نهادهای علمی است. امروزه در بسیاری از نهادهای علمی موضوع سوءاستفاده از زنان را نهتنها کتمان نمیکنند؛ بلکه خیلی علنی به زنان و دختران جوان آموزشهای لازم را ارائه میکنند.
ایران کشوری پهناور با تعداد زنان و دختران در سن فعالیت است. سرمایهگذاری روی آموزش دختران و زنان نهتنها در حوزههایی مانند اقتصاد کلان کشور، افزایش توان علمی و بالارفتن رتبه علمی کشور در مقیاسهای بینالمللی میشود؛ حتی میتواند غیرمستقیم پدیده مهاجرت افراد متخصص یا بهاصطلاح رایج آن مهاجرت نخبگان را هم کُند کند. حضور زنان در علم، هم در پیشبرد صلح میتواند مؤثر باشد که مثال عینی آن سِرن است، هم در علوم نظامی و جنگ. چندی پیش خبری در ایران منتشر شد مبنیبر سربازیرفتن دختران. بیشتر کاربران فضای مجازی به آن خندیدند و از سوی مقام مسئول نظام وظیفه تکذیب شد، اما حقیقت چیز دیگری است. جنگهای امروزی صرفا جنگیدن در خط مقدم نیست؛ بلکه فناوری بیشترین و مهمترین نقش را ایفا میکند. حال اگر بپذیریم که زنان در علوم و مهندسی، در عرصه صنعت و مدیریت هیچ کم از مردان ندارند، آنگاه دیگر جای تعجب ندارد که زنان محقق و صنعتگر کشور در پروژههای فنی- نظامی مانند ساخت و طراحی ادوات پیشرفته نظامی مشارکت کنند و بیش از پیش به توان دفاعی کشور بیفزایند. در جهان امروز سربازیرفتن به معنای رژهرفتن نیست؛ بلکه به معنای مشارکت نهادهای
علمی در صنایع است با حضور زنان و مردان متخصص.
نوشتن از مثلث زنان، علم و توسعه بسیار فراتر از چند خط بالاست و مطلبی گسترده است که در این مقدمه نمیگنجد، اما با جستوجوی ساده در میان کتب و مقالات، منابع و مآخذ بسیاری را میتوان یافت.
کتابها و مقالات بسیاری وجود دارند با عنوان زنان و علم؛ اما به باور من باید سه واژه را کنار هم بگذاریم تا بتوانیم مدلی کارآمد برای جامعه امروز ایران ارائه کنیم: «علم، زنان، توسعه». اگر این سه واژه تشکیل مثلثی بدهند و نام کشوری درون این مثلث باشد، بیشک آن کشور در زمره ممالک مترقی قرار خواهد گرفت؛ چه با ملاکهای فرهنگ غربی و چه با ارزشهای واقعی فرهنگ شرقی. باید به دو ترکیب از واژهها دقت کنیم. غالبا از موضوع «زنان و توسعه» یاد میشود، اما به باور من مسئله اساسی «زنان در توسعه» است. شاید موضوع زنان و توسعه این بار را داشته باشد که زیرساختهای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و علمی جامعه را آنچنان طراحی کنیم تا برای حضور زنان آماده باشد، اما مفهوم زنان در توسعه، حاکی از نقش فاعلی خودِ زنان در ایجاد زیرساختهای گفتهشده است. اساسا بدون حضور فعال و فاعلیِ خود زنان هیچ توسعهای که آنان را شامل شود، امکانپذیر نخواهد بود. در این صورت است که به موضوع عدم حضور زنان در طرحها و سیاستهای توسعه بهعنوان یک مشکل و نه یک الزام پایدار نگاه خواهد شد. در نهادهای علمیِ کشوری مانند ایران عزیزمان، با توجه به واقعیتها و شرایط و امکانات موجود، میتوان دو کار انجام داد؛ یکی طرحهای علمی با محوریت زنان، دیگری طرحهای علمی با مرکزیت زنان. همچنین باید خطری بالقوه را هم از نظر دور نداشت. از زنان ناکارآمد علمی و نیز زنان ناکارآمد در دیگر حوزهها مانند فرهنگی و سیاسی نبايد استفاده کرد. در سالهای اخیر و با گسترش تفکرات سوگیرانه فمینیستی، استفاده از زنان در برخی موقعیتهای شغلی؛ چه در نهادهای علمی و چه در نهادهای دیگر، بهانهای شده است تا از زنان ناکارآمد استفاده کنند. کسی که تخصص کافی ندارد، نباید در موقعیتی قرار گیرد که داشتن آن تخصص الزامی است. جنسیت فرد هیچ نقشی در این موضوع ندارد. درمقابل برای انتخاب فرد شایسته هم صرفا باید به توانایی و تخصص نگاه و از امتیازدهی جنسیتی به نفع مردان
یا زنان پرهیز شود.
حضور زنان کارآمد در سطوح تصمیمگیری باعث توسعه متعادل و همگن میشود. از دیگر موارد مهم حضور زنان در توسعه، توجه به منافع راهبردی زنان فقیر از طریق توسعه با مرکزیت زنان است. این مرکزیت میتواند به شکل سازمانهای مردمنهاد یا تشکلهای علمی زنان باشد؛ مثلا فیزیکدانان ذرات بنیادی در دنیا برای خودشان انجمنی تأسیس کردهاند و از طریق سازوکارهای معینی به زنان و دختران مناطق فقیر جهان كمك ميكنند. زنان اخترشناس و زنان ریاضیدان هم تشکلهای حمایتی خود را دارند. توجه خاص به دختران مناطق محروم از اصول اساسی ارتقای کشور در مقیاس وسیع است. از دیگر دستاوردهای مهم حضور زنان در توسعه، افزایش توانایی زنان برای مراقبت از خود در کارها و نهادهای علمی است. امروزه در بسیاری از نهادهای علمی موضوع سوءاستفاده از زنان را نهتنها کتمان نمیکنند؛ بلکه خیلی علنی به زنان و دختران جوان آموزشهای لازم را ارائه میکنند.
ایران کشوری پهناور با تعداد زنان و دختران در سن فعالیت است. سرمایهگذاری روی آموزش دختران و زنان نهتنها در حوزههایی مانند اقتصاد کلان کشور، افزایش توان علمی و بالارفتن رتبه علمی کشور در مقیاسهای بینالمللی میشود؛ حتی میتواند غیرمستقیم پدیده مهاجرت افراد متخصص یا بهاصطلاح رایج آن مهاجرت نخبگان را هم کُند کند. حضور زنان در علم، هم در پیشبرد صلح میتواند مؤثر باشد که مثال عینی آن سِرن است، هم در علوم نظامی و جنگ. چندی پیش خبری در ایران منتشر شد مبنیبر سربازیرفتن دختران. بیشتر کاربران فضای مجازی به آن خندیدند و از سوی مقام مسئول نظام وظیفه تکذیب شد، اما حقیقت چیز دیگری است. جنگهای امروزی صرفا جنگیدن در خط مقدم نیست؛ بلکه فناوری بیشترین و مهمترین نقش را ایفا میکند. حال اگر بپذیریم که زنان در علوم و مهندسی، در عرصه صنعت و مدیریت هیچ کم از مردان ندارند، آنگاه دیگر جای تعجب ندارد که زنان محقق و صنعتگر کشور در پروژههای فنی- نظامی مانند ساخت و طراحی ادوات پیشرفته نظامی مشارکت کنند و بیش از پیش به توان دفاعی کشور بیفزایند. در جهان امروز سربازیرفتن به معنای رژهرفتن نیست؛ بلکه به معنای مشارکت نهادهای
علمی در صنایع است با حضور زنان و مردان متخصص.
نوشتن از مثلث زنان، علم و توسعه بسیار فراتر از چند خط بالاست و مطلبی گسترده است که در این مقدمه نمیگنجد، اما با جستوجوی ساده در میان کتب و مقالات، منابع و مآخذ بسیاری را میتوان یافت.