|

محيط زندگي پاک‌تر، بيماري‌هاي آلرژيك بيشتر

ترجمه: ناهيد هادي‌نژاد

يک قرن پيش، دانشمندان انگليسي رابطه‌اي بين بالارفتن سطح بهداشت و افزايش بيماري‌هاي آلرژيک پیدا کردند؛ اولين نکته اين بود که سيستم ايمني ما به درستي آموزش نمي‌بيند.

آيا تا به حال دست توي بيني‌تان کرده‌ايد؟ نخنديد. از نظر علمي، اين يک سؤال جالب‌توجه و حائز اهميت است. آيا فرزندانتان دست‌ توي بيني‌شان کرده‌اند؟ آيا کثيفي بيني را خورده‌اند؟ در پاسخ به اين سؤال‌ها بايد گفت شايد بدن شما نياز دارد که بداند چه مخاطرات ايمني‌اي در محيط پيرامونش در کمين هستند.
آيا شما بايد از صابون‌هاي آنتي‌باکتريال يا ضدعفوني‌کننده‌هاي دست استفاده کنيد؟ خير. آيا ما آنتي‌بيوتيک‌هاي زيادي مصرف مي‌کنيم؟ بله. دکتر مگ لمون، متخصص پوست در دنور که بيماراني با مشکلات خودايمني و آلرژي را درمان مي‌کند، مي‌گويد: «به بيمارانم مي‌گويم وقتي كه بخشي از غذايتان روي زمين مي‌افتد، لطفا آن را برداريد و بخوريد». او مي‌افزايد: «صابون‌هاي آنتي‌باکتريال را کنار بگذاريد. خودتان را ايمن کنيد! اگر واکسن جديدي ارائه شد، به‌سرعت از آن استفاده کنيد. زماني مي‌توانم بگويم که من زندگي فرزندانم را کاملا ايمن کرده‌ام که آنها کثيفي بيني‌شان را بخورند». نسخه دکتر لمون براي داشتن يک سيستم ايمني بهتر به همين‌جا ختم نمي‌شود. به گفته او، نه‌تنها بايد دست توي بيني‌تان بکنيد، بلکه بايد کثيفي آن را نيز بخوريد. او با اندکي مزاح به اين حقيقت اشاره مي‌کند که اگر سيستم ايمني ما تعاملات منظمی با جهان طبيعي نداشته باشد، دچار اختلال مي‌شود و مي‌گويد: «سيستم ايمني ما به کار نياز دارد. با گذشت ميليون‌ها سال، سيستم ايمني تحت هجوم دائمي (ميکروب‌ها) تکامل يافته است. حالا ديگر کاري براي انجام‌دادن ندارد».
دکتر لمون تنها نيست. ايمونولوژيست‌ها و پزشکان برجسته، گهگاه شديدا نسبت به روش‌هاي ضدعفوني که در تقابل با محيط زيست ما هستند، تجديدنظر کرده‌اند، اما چرا؟ براي پاسخ به اين سؤال، اجازه دهيد به لندن قرن نوزدهم برگرديم. نشريه انگليسي هوميوپاتي، شماره 29، چاپ 1872، حاوي مشاهدات آينده‌نگر شگفت‌انگيزي بود: «گفته مي‌شود که تب يونجه (آلرژي فصلي) يک بيماري اشرافي است و هيچ شکي در آن نيست که اگر اين بيماري به طور کامل به سطوح بالاي جامعه منحصر شود، به ندرت و شايد هرگز در بين تحصيل‌کرده‌ها ديده نشود». تب يونجه يک اصطلاح کلي براي آلرژي‌هاي فصلي به گرده گياهان و ساير محرک‌هاي موجود در هواست. با اين تفکر که تب يونجه يک بيماري اشرافي است، دانشمندان انگليسي به نتايجي دست يافتند. بيش از يک قرن پيش در نوامبر 1989، مقاله بسيار مهم ديگري با موضوع تب يونجه منتشر شد؛ مقاله کوتاهي در کمتر از دو صفحه در BMJ با عنوان «تب يونجه، بهداشت و اندازه خانواده». نويسنده، شيوع تب يونجه را در بين 17هزار و 414 کودکي که در مارس 1958 به دنيا آمده بودند، بررسي کرده بود. از بين 16 متغيري که دانشمندان کشف کرده بودند، او ارتباط قابل‌توجهي را بين احتمال ابتلاي يک کودک به آلرژي تب يونجه و تعداد خواهران و برادرانش تعريف كرد. آن ارتباط يک رابطه معکوس بود؛ به اين معني که هرچه کودک، خواهران و برادران بيشتري داشت، احتمال ابتلايش به آلرژي کمتر بود. علاوه‌براين کودکاني که خواهران و برادران بزرگ‌تر از خود داشتند، کمترين احتمال ابتلا به آلرژي را داشتند. مقاله بر اين باور بود كه عفونتي که در دوران کودکي از طريق تماس غيربهداشتي با خواهران و برادران بزرگ‌تر يا در دوران جنيني از طريق مادر که به وسيله کودکان بزرگ‌تر آلوده شده است، به کودک منتقل مي‌شود، از ابتلاي او به بيماري‌هاي آلرژيک پيشگيري مي‌کند. در ادامه مقاله آمده است که در طول قرن گذشته، کاهش اندازه خانواده، بهبود امکانات رفاهي خانوار و بالارفتن استانداردهاي بهداشت فردي، شانس انتقال عفونت در خانواده‌هاي جوان را کاهش داده است. اين ممکن است به گسترش تظاهرات باليني در بيماري‌هاي آتوپيک منجر شود. به نظر مي‌رسد که در قشر مرفه در مورد تب يونجه اين اتفاق
افتاده است.
اين تولد فرضيه بهداشت است. اگرچه از آن زمان تا به حال، نظرات در مورد آن، تکامل و گسترش پيدا کرده، اما اين فرضيه نگرش ژرفي دارد به چالشي که انسان‌ها در رابطه با دنياي مدرن با آن مواجه هستند. اجداد ما در طول ميليون‌ها سال براي بقا در محيط زيستشان تکامل يافتند. براي اکثر انسان‌هاي امروزي، آن محيط زيست با چالش‌هاي سختي شناخته مي‌شود مانند کمبود غذا يا غذاهايي که حامل بيماري بودند، آب کثيف و غيربهداشتي، آب گنديده و امثال آن؛ محيط زيست خطرناکي که براي زنده‌ماندن در آن کارهاي زيادي بايد انجام مي‌شد.
مرکز دفاعي بدن ما سيستم ايمني است که ظريف‌ترين سد دفاعي ماست. اين سيستم نتيجه قرن‌ها تکامل تدريجي است. مانند سنگ رودخانه‌اي که با عبور سريع جريان آب از روي آن و لغزيدن‌هايي که در طول سفر خود به پايين رودخانه تجربه مي‌کند، شکل گرفته و مي‌گيرد. در اواخر اين روند، انسان‌ها ياد گرفتند که با توسعه انواع آداب و رسوم و عادت‌ها، براي تقويت سيستم دفاعي قدم‌‌هايي بردارند. در اين راه، مغز، ارگاني که در توسعه عادات و آداب و رسوم به ما کمک مي‌کند، جنبه ديگري از سيستم ايمني ماست. از هوش همگاني‌مان براي کشف رفتارهاي مؤثر استفاده کرديم. شروع کرديم به شستن دست‌ها و از مصرف غذاهايي که تجربه نشان مي‌داد مي‌توانند خطرناک يا مرگ‌آور باشند، پرهيز کرديم. در بعضي از فرهنگ‌ها، مردم از خوردن گوشت خوک اجتناب کردند؛ چيزي که امروزه ما مي‌دانيم که بسيار مستعد آلودگي با انگل تريشينلا است. در بعضي مناطق ديگر، مردم خوردن گوشت قرمز را ممنوع کردند، چيزي که بعدا فهميديم ممکن است حاوي مقادير سمي‌اي از باکتري اي.کولاي يا ساير باکتري‌ها باشد. به شست‌وشوي آیيني در تورات، يکي از نخستين کتاب‌هاي آسماني، اشاره شده است: «پس آنها بايد دست‌ها و پاهايشان را شست‌وشو دهند تا از مرگ رهايي يابند».
اگرچه ايده‌هاي ما براي تقويت سيستم ايمني ارتقا پيدا کرد، اما در بيشتر موارد، سيستم ايمني ما تکامل نيافت. البته اين به معني عدم تغيير در آن نيست. سيستم ايمني به محيط واکنش نشان مي‌دهد. هنگامي که ما با خطرات مختلف مواجه مي‌شويم، سيستم دفاعي ما تقابل با آنها را ياد مي‌گيرد و در آينده با آمادگي بيشتري به مقابله با خطرات مي‌پردازد. به اين صورت، ما با محيط سازگار مي‌شويم. ده‌ها هزاران سال از بقاي ما گذشته است. در نتيجه، دست‌هايمان را شستيم، کف زمين را جارو کرديم، غذاهايمان را پختيم، از برخي غذاها کاملا اجتناب کرديم. بهداشت حيواناتي را که به عنوان غذا پرورش داده و ذبح مي‌کرديم، بهبود بخشيديم. به ويژه در مناطق مرفه جهان، آب را تصفيه کرديم و سيستم لوله‌کشي ساختمان و تأسيسات تصفيه فاضلاب را توسعه بخشيديم. باکتري‌ها و ساير ميکروب‌ها را شناسايي و نابود کرديم. فهرست دشمنان سيستم ايمني تا حد زيادي کاهش پيدا کرد، اگرچه بدن ما نشان مي‌دهد که نمي‌تواند با اين تغيير کنار بيايد. ما باعث ايجاد عدم تطابق بين سيستم ايمني که يکي از طولاني‌ترين بازماندگان و متعادل‌شده‌ترين‌ها در جهان است، با محيط زيست‌مان شده‌ايم.
در نتيجه فراگيري مؤثري که به عنوان گونه انسان کسب کرده‌ايم، ما تعامل طبيعي سيستم ايمني را نه فقط با انگل‌ها بلکه حتي با باکتري‌هاي مفيد و انگل‌هايي که به آموزش‌و‌پرورش سيستم ايمني کمک مي‌کنند، کاهش داده‌ايم. سيستم ايمني ما در زمان کودکي با ميکروب‌هاي زيادي مواجه نمي‌شود؛ نه فقط به اين دلیل که خانه‌هاي ما تميزتر شده، بلکه خانواده‌هاي ما هم کوچک‌تر شده است (بچه‌هاي بزرگ‌تر کمتري ميکروب‌ها را به خانه مي‌آورند)، آب و غذاهايمان تميزتر و شير استرليزه شده است که غالبا اشاره دارد به عدم تعامل با همه انواع ميکروب‌هايي که عادت داشتيم به عنوان دوستان قديمي در طبيعت با آنها
مواجه شويم.
وقتي که سيستم ايمني به‌درستي آموزش نديده است، چگونه عمل مي‌کند؟ مي‌تواند واکنش افراطي نشان دهد. با چيزهايي مثل مايت‌هاي موجود در
گرد و غبار يا گرده گياهان آزرده شود. همان چيزي که ما به آن آلرژي مي‌گوييم؛ حمله‌هاي حاد سيستم ايمني و التهاب به گونه‌اي که نتيجه عکس داشته، آزاردهنده و حتي خطرناک باشد. بر اساس آمار مرکز پيشگيري و کنترل بيماري‌ها، تعداد کودکان مبتلا به آلرژي غذايي در ايالات متحده، بين سال‌هاي 1997-1999و 2009-2011 پنجاه درصد افزايش داشته است. در همان دوره، آلرژي‌هاي پوستي افزايش ناگهاني 69 درصدي داشته است که در نتيجه آن، 12.5 درصد کودکان آمريکايي، به اگزما و ساير التهاب‌هاي پوستي مبتلا شدند. آلرژي‌هاي تنفسي و غذايي همگام با بالا‌رفتن سطح درآمد، افزايش يافت. پول بيشتر که معمولا مرتبط با تحصيلات بالاتر است، به معناي افزايش ريسک آلرژي است. اگرچه اين ممکن است نمايانگر تفاوت‌هاي موجود در کساني باشد که چنين آلرژي‌هايي را گزارش مي‌کنند، همچنين مي‌تواند برخاسته از تفاوت‌هاي موجود در محيط باشد. اين روند در ميان همه ملت‌ها ديده مي‌شود. براساس يک مقاله تحقيقاتي از نشريه آلرژي و ايمينولوژي باليني، «آلرژي‌هاي پوستي در طول سه دهه گذشته در کشورهاي صنعتي، دو يا سه برابر شده که 15-30 درصد کودکان و 2-10 درصد بزرگسالان را تحت تأثير قرار داده است». بنا بر گزارش سازمان آلرژي جهاني، تا سال 2011، از هر چهار کودک در اروپا يک نفر آلرژي داشت و اين رقم رو به افزايش بود. با تقويت فرضيه بهداشت، گزارش خاطرنشان مي‌کند که مطالعات انجام‌شده در مورد مهاجرت نشان داده است کودکاني که خارج از کشور (آمريکا) متولد شده‌اند نسبت به مهاجراني که کودکان‌شان در ايالات متحده به دنيا آمده‌اند، کمتر به انواع آلرژي و بيماري‌هاي خودايمني مبتلا مي‌شوند.
در بيماري‌هاي التهابي روده، لوپوس، روماتيسم و مخصوصا بيماري سلياک الگوهاي مرتبطي وجود دارد. سلياک در اثر واکنش افراطي سيستم ايمني به گلوتن، پروتئين موجود در دانه‌هاي گندم، چاودار و جو، ايجاد مي‌شود. اين حمله، ديواره روده کوچک را تخريب مي‌کند. اين ممکن است يک آلرژي غذايي به نظر برسد، اما تا حدودي به علت نشانه‌هاي بيماري، متفاوت از آلرژي است. در مورد يک بيماري خودايمني مانند اين، سيستم ايمني به پروتئين و اندام‌هاي هدف مربوط به آن حمله مي‌کند. آلرژي‌ها مي‌توانند واکنش‌هاي گسترده‌اي را در بدن ايجاد کنند. به عنوان مثال، حساسيت به بادام زميني، باعث التهاب در مجراي تنفسي مي‌شود که به شوک آنافيلاکسي معروف است و مي‌تواند سبب خفگي شود. در هر دو اختلال آلرژي و خودايمني، سيستم ايمني شديدتر از قدرتش در جهت عکس يا شديدتر از آنچه براي سلامتي ميزبان نياز است، واکنش نشان مي‌دهد. نمي‌گوييم که همه اين افزايش‌ها به دليل بهداشت بهتر، کم‌بودن عفونت‌هاي دوران کودکي و ارتباط آن با ثروت و تحصيلات است. تغييرات زيادي در محيط زيست ما رخ داده است که از آن جمله مي‌توان به آلاينده‌هاي جديد اشاره كرد. به همان ميزان، فاکتورهاي ژنتيکي هم قطعا وجود دارند. فرضيه بهداشت، هنگامي که به مبحث آلرژي و ارتباط معکوس بين فرايند صنعتي‌شدن و سلامتي مي‌رسد، واقعا به‌خوبي مقاومت کرده است. درست زماني که بدن‌هاي ما براي رسيدن به تعادل به شدت تلاش مي‌کنند، خيابان مديسون (مرکز شرکت‌هاي تبليغاتي و آگهي‌پردازي در شهر نيويورک آمريکا)، تمام توان خود را براي بالا‌بردن سطح بهداشت، گاهي حتي به زيان ما، به کار گرفته است. براساس تحقيق جديدي که از سوی متخصصان انجمن کنترل عفونت و اپيدميولوژي در سال 2001 منتشر شد، ما از اواخر قرن هجدهم، به طور پيوسته تحت تأثير بازاريابي محصولات بهداشتي قرار گرفتيم. دانشمندان دانشگاه کلمبيا که اين تحقيق را انجام دادند، تلاش کردند تا بفهمند که چطور ما تا اين حد شيفته محصولات صابوني شديم. نکات مهم اين تحقيق عبارت‌اند از:
- در اوايل قرن نوزدهم، کاتالوگ سيرز (فروشگاه زنجيره‌اي) به‌شدت محصولاتي نظير محلول آمونياک (جوهرنمک)، بوراکس و صابون لباسشويي و دستشويي را تبليغ مي‌کرد.
- در طول نيمه اول قرن نوزدهم، همگام با پيشرفت‌هاي مهم در سيستم آب‌رساني، دفع زباله و شبکه فاضلاب، صنعت توليد صابون در ايالات متحده 44 درصد رشد داشت.
- در دهه‌هاي 60 و70 قرن نوزدهم، بازاريابي محصولات بهداشتي رو به افول گذاشت؛ زماني که آنتي‌بيوتيک‌ها و واکسن‌ها با کمترين تأکيد بر قابليت پاسخ‌گويي افراد، به عنوان پاسخي براي عوامل بيماري‌زاي عفوني شناخته شدند.
- اما پس از آن، در اواخر دهه 80 قرن نوزدهم، بازار محصولات بهداشتي (شخصي و خانگي)
81 درصد رشد کرد. صاحب‌نظران به «بازگشت نگراني عمومي براي پيشگيري از بيماري‌هاي عفوني» اذعان کردند و سخت نيست فکر کنيم که بيماري ايدز به عنوان بخشي از آن نگراني بوده است. اگر شما در کار بازاريابي هستيد، هرگز يک بحران و پيام‌هاي تأثيرگذار آن را از دست ندهيد.
- اين مقاله به يک آمار نظرسنجي گالوپ در سال 1998 استناد مي‌کند که بر اساس آن 66 درصد بزرگسالان، نگران وجود ويروس‌ها و باکتري‌ها بودند و 40 درصد عقيده داشتند که اين ميکروارگانيسم‌ها بيش‌از‌پيش در حال گسترش هستند. مؤسسه گالوپ همچنين گزارش کرد که
33 درصد بزرگسالان اظهار مي‌کنند که براي حفاظت از محيط خانه به پاک‌کننده‌هاي آنتي‌باکتريال نياز دارند و 26 درصد بر اين باورند که نياز دارند از پوست و بدن خود محافظت کنند.
آنها و حتي پزشکان در اشتباه بودند. آنها به ميزان بسيار زيادي آنتي‌بيوتيک تجويز مي‌کنند. اين شايد لطف بزرگي به سيستم ايمني باشد، زماني که با يک عفونت مهلک روبه‌رو شده است، اما چون آنتي‌بيوتيک‌ها بدون دليل موجه استفاده مي‌شوند، باکتري‌هاي مفيد موجود در معده و روده را از بين مي‌برند و باعث مي‌شوند مقاومت باکتري‌ها افزايش يافته و حتي کشنده‌تر شوند. دانشمندي که در سازمان بهداشت جهاني براي گسترش سياست‌هاي جهاني در جهت محدود‌کردن استفاده از آنتي‌بيوتيک‌ها تلاش مي‌کرد به من گفت که از نظر فلسفي، اين درسي برخلاف سياست يک قرن بازاريابي است: «تا وقتي تلاش مي‌کنيم که هرگونه ريسکي را از محيط زيست‌مان حذف کنيم، سالم‌تر نخواهيم بود». دکتر کي.‌جي. فوکودا گفت: «ما بايد از فکر نابودي اين چيزها از محيط زندگي‌مان دست برداريم. اين فقط ناشي از يک ترس خاص است».
آيا بيشتر موارد بهداشت ما، کاربردي، باارزش و محافظ حيات است؟ بله. آيا ما بيش از حد، اصلاح‌شده (بي‌عيب) هستيم؟ بعضي اوقات. آيا دست توي بيني‌تان کرده‌ايد يا راه ديگري در پيش گرفته‌‌ايد؟ شايد اصرار براي دست توي بيني‌کردن، قسمتي از يک استراتژي اوليه براي آگاهي سيستم ايمني از ميزان ميکروب‌هاي موجود در محيط‌مان باشد، اقدامي هوشيارکننده که سيستم دفاعي شيک شما را آموزش دهد. بله،
ممکن است.
NewYorkTimes, Mar. 2019

يک قرن پيش، دانشمندان انگليسي رابطه‌اي بين بالارفتن سطح بهداشت و افزايش بيماري‌هاي آلرژيک پیدا کردند؛ اولين نکته اين بود که سيستم ايمني ما به درستي آموزش نمي‌بيند.

آيا تا به حال دست توي بيني‌تان کرده‌ايد؟ نخنديد. از نظر علمي، اين يک سؤال جالب‌توجه و حائز اهميت است. آيا فرزندانتان دست‌ توي بيني‌شان کرده‌اند؟ آيا کثيفي بيني را خورده‌اند؟ در پاسخ به اين سؤال‌ها بايد گفت شايد بدن شما نياز دارد که بداند چه مخاطرات ايمني‌اي در محيط پيرامونش در کمين هستند.
آيا شما بايد از صابون‌هاي آنتي‌باکتريال يا ضدعفوني‌کننده‌هاي دست استفاده کنيد؟ خير. آيا ما آنتي‌بيوتيک‌هاي زيادي مصرف مي‌کنيم؟ بله. دکتر مگ لمون، متخصص پوست در دنور که بيماراني با مشکلات خودايمني و آلرژي را درمان مي‌کند، مي‌گويد: «به بيمارانم مي‌گويم وقتي كه بخشي از غذايتان روي زمين مي‌افتد، لطفا آن را برداريد و بخوريد». او مي‌افزايد: «صابون‌هاي آنتي‌باکتريال را کنار بگذاريد. خودتان را ايمن کنيد! اگر واکسن جديدي ارائه شد، به‌سرعت از آن استفاده کنيد. زماني مي‌توانم بگويم که من زندگي فرزندانم را کاملا ايمن کرده‌ام که آنها کثيفي بيني‌شان را بخورند». نسخه دکتر لمون براي داشتن يک سيستم ايمني بهتر به همين‌جا ختم نمي‌شود. به گفته او، نه‌تنها بايد دست توي بيني‌تان بکنيد، بلکه بايد کثيفي آن را نيز بخوريد. او با اندکي مزاح به اين حقيقت اشاره مي‌کند که اگر سيستم ايمني ما تعاملات منظمی با جهان طبيعي نداشته باشد، دچار اختلال مي‌شود و مي‌گويد: «سيستم ايمني ما به کار نياز دارد. با گذشت ميليون‌ها سال، سيستم ايمني تحت هجوم دائمي (ميکروب‌ها) تکامل يافته است. حالا ديگر کاري براي انجام‌دادن ندارد».
دکتر لمون تنها نيست. ايمونولوژيست‌ها و پزشکان برجسته، گهگاه شديدا نسبت به روش‌هاي ضدعفوني که در تقابل با محيط زيست ما هستند، تجديدنظر کرده‌اند، اما چرا؟ براي پاسخ به اين سؤال، اجازه دهيد به لندن قرن نوزدهم برگرديم. نشريه انگليسي هوميوپاتي، شماره 29، چاپ 1872، حاوي مشاهدات آينده‌نگر شگفت‌انگيزي بود: «گفته مي‌شود که تب يونجه (آلرژي فصلي) يک بيماري اشرافي است و هيچ شکي در آن نيست که اگر اين بيماري به طور کامل به سطوح بالاي جامعه منحصر شود، به ندرت و شايد هرگز در بين تحصيل‌کرده‌ها ديده نشود». تب يونجه يک اصطلاح کلي براي آلرژي‌هاي فصلي به گرده گياهان و ساير محرک‌هاي موجود در هواست. با اين تفکر که تب يونجه يک بيماري اشرافي است، دانشمندان انگليسي به نتايجي دست يافتند. بيش از يک قرن پيش در نوامبر 1989، مقاله بسيار مهم ديگري با موضوع تب يونجه منتشر شد؛ مقاله کوتاهي در کمتر از دو صفحه در BMJ با عنوان «تب يونجه، بهداشت و اندازه خانواده». نويسنده، شيوع تب يونجه را در بين 17هزار و 414 کودکي که در مارس 1958 به دنيا آمده بودند، بررسي کرده بود. از بين 16 متغيري که دانشمندان کشف کرده بودند، او ارتباط قابل‌توجهي را بين احتمال ابتلاي يک کودک به آلرژي تب يونجه و تعداد خواهران و برادرانش تعريف كرد. آن ارتباط يک رابطه معکوس بود؛ به اين معني که هرچه کودک، خواهران و برادران بيشتري داشت، احتمال ابتلايش به آلرژي کمتر بود. علاوه‌براين کودکاني که خواهران و برادران بزرگ‌تر از خود داشتند، کمترين احتمال ابتلا به آلرژي را داشتند. مقاله بر اين باور بود كه عفونتي که در دوران کودکي از طريق تماس غيربهداشتي با خواهران و برادران بزرگ‌تر يا در دوران جنيني از طريق مادر که به وسيله کودکان بزرگ‌تر آلوده شده است، به کودک منتقل مي‌شود، از ابتلاي او به بيماري‌هاي آلرژيک پيشگيري مي‌کند. در ادامه مقاله آمده است که در طول قرن گذشته، کاهش اندازه خانواده، بهبود امکانات رفاهي خانوار و بالارفتن استانداردهاي بهداشت فردي، شانس انتقال عفونت در خانواده‌هاي جوان را کاهش داده است. اين ممکن است به گسترش تظاهرات باليني در بيماري‌هاي آتوپيک منجر شود. به نظر مي‌رسد که در قشر مرفه در مورد تب يونجه اين اتفاق
افتاده است.
اين تولد فرضيه بهداشت است. اگرچه از آن زمان تا به حال، نظرات در مورد آن، تکامل و گسترش پيدا کرده، اما اين فرضيه نگرش ژرفي دارد به چالشي که انسان‌ها در رابطه با دنياي مدرن با آن مواجه هستند. اجداد ما در طول ميليون‌ها سال براي بقا در محيط زيستشان تکامل يافتند. براي اکثر انسان‌هاي امروزي، آن محيط زيست با چالش‌هاي سختي شناخته مي‌شود مانند کمبود غذا يا غذاهايي که حامل بيماري بودند، آب کثيف و غيربهداشتي، آب گنديده و امثال آن؛ محيط زيست خطرناکي که براي زنده‌ماندن در آن کارهاي زيادي بايد انجام مي‌شد.
مرکز دفاعي بدن ما سيستم ايمني است که ظريف‌ترين سد دفاعي ماست. اين سيستم نتيجه قرن‌ها تکامل تدريجي است. مانند سنگ رودخانه‌اي که با عبور سريع جريان آب از روي آن و لغزيدن‌هايي که در طول سفر خود به پايين رودخانه تجربه مي‌کند، شکل گرفته و مي‌گيرد. در اواخر اين روند، انسان‌ها ياد گرفتند که با توسعه انواع آداب و رسوم و عادت‌ها، براي تقويت سيستم دفاعي قدم‌‌هايي بردارند. در اين راه، مغز، ارگاني که در توسعه عادات و آداب و رسوم به ما کمک مي‌کند، جنبه ديگري از سيستم ايمني ماست. از هوش همگاني‌مان براي کشف رفتارهاي مؤثر استفاده کرديم. شروع کرديم به شستن دست‌ها و از مصرف غذاهايي که تجربه نشان مي‌داد مي‌توانند خطرناک يا مرگ‌آور باشند، پرهيز کرديم. در بعضي از فرهنگ‌ها، مردم از خوردن گوشت خوک اجتناب کردند؛ چيزي که امروزه ما مي‌دانيم که بسيار مستعد آلودگي با انگل تريشينلا است. در بعضي مناطق ديگر، مردم خوردن گوشت قرمز را ممنوع کردند، چيزي که بعدا فهميديم ممکن است حاوي مقادير سمي‌اي از باکتري اي.کولاي يا ساير باکتري‌ها باشد. به شست‌وشوي آیيني در تورات، يکي از نخستين کتاب‌هاي آسماني، اشاره شده است: «پس آنها بايد دست‌ها و پاهايشان را شست‌وشو دهند تا از مرگ رهايي يابند».
اگرچه ايده‌هاي ما براي تقويت سيستم ايمني ارتقا پيدا کرد، اما در بيشتر موارد، سيستم ايمني ما تکامل نيافت. البته اين به معني عدم تغيير در آن نيست. سيستم ايمني به محيط واکنش نشان مي‌دهد. هنگامي که ما با خطرات مختلف مواجه مي‌شويم، سيستم دفاعي ما تقابل با آنها را ياد مي‌گيرد و در آينده با آمادگي بيشتري به مقابله با خطرات مي‌پردازد. به اين صورت، ما با محيط سازگار مي‌شويم. ده‌ها هزاران سال از بقاي ما گذشته است. در نتيجه، دست‌هايمان را شستيم، کف زمين را جارو کرديم، غذاهايمان را پختيم، از برخي غذاها کاملا اجتناب کرديم. بهداشت حيواناتي را که به عنوان غذا پرورش داده و ذبح مي‌کرديم، بهبود بخشيديم. به ويژه در مناطق مرفه جهان، آب را تصفيه کرديم و سيستم لوله‌کشي ساختمان و تأسيسات تصفيه فاضلاب را توسعه بخشيديم. باکتري‌ها و ساير ميکروب‌ها را شناسايي و نابود کرديم. فهرست دشمنان سيستم ايمني تا حد زيادي کاهش پيدا کرد، اگرچه بدن ما نشان مي‌دهد که نمي‌تواند با اين تغيير کنار بيايد. ما باعث ايجاد عدم تطابق بين سيستم ايمني که يکي از طولاني‌ترين بازماندگان و متعادل‌شده‌ترين‌ها در جهان است، با محيط زيست‌مان شده‌ايم.
در نتيجه فراگيري مؤثري که به عنوان گونه انسان کسب کرده‌ايم، ما تعامل طبيعي سيستم ايمني را نه فقط با انگل‌ها بلکه حتي با باکتري‌هاي مفيد و انگل‌هايي که به آموزش‌و‌پرورش سيستم ايمني کمک مي‌کنند، کاهش داده‌ايم. سيستم ايمني ما در زمان کودکي با ميکروب‌هاي زيادي مواجه نمي‌شود؛ نه فقط به اين دلیل که خانه‌هاي ما تميزتر شده، بلکه خانواده‌هاي ما هم کوچک‌تر شده است (بچه‌هاي بزرگ‌تر کمتري ميکروب‌ها را به خانه مي‌آورند)، آب و غذاهايمان تميزتر و شير استرليزه شده است که غالبا اشاره دارد به عدم تعامل با همه انواع ميکروب‌هايي که عادت داشتيم به عنوان دوستان قديمي در طبيعت با آنها
مواجه شويم.
وقتي که سيستم ايمني به‌درستي آموزش نديده است، چگونه عمل مي‌کند؟ مي‌تواند واکنش افراطي نشان دهد. با چيزهايي مثل مايت‌هاي موجود در
گرد و غبار يا گرده گياهان آزرده شود. همان چيزي که ما به آن آلرژي مي‌گوييم؛ حمله‌هاي حاد سيستم ايمني و التهاب به گونه‌اي که نتيجه عکس داشته، آزاردهنده و حتي خطرناک باشد. بر اساس آمار مرکز پيشگيري و کنترل بيماري‌ها، تعداد کودکان مبتلا به آلرژي غذايي در ايالات متحده، بين سال‌هاي 1997-1999و 2009-2011 پنجاه درصد افزايش داشته است. در همان دوره، آلرژي‌هاي پوستي افزايش ناگهاني 69 درصدي داشته است که در نتيجه آن، 12.5 درصد کودکان آمريکايي، به اگزما و ساير التهاب‌هاي پوستي مبتلا شدند. آلرژي‌هاي تنفسي و غذايي همگام با بالا‌رفتن سطح درآمد، افزايش يافت. پول بيشتر که معمولا مرتبط با تحصيلات بالاتر است، به معناي افزايش ريسک آلرژي است. اگرچه اين ممکن است نمايانگر تفاوت‌هاي موجود در کساني باشد که چنين آلرژي‌هايي را گزارش مي‌کنند، همچنين مي‌تواند برخاسته از تفاوت‌هاي موجود در محيط باشد. اين روند در ميان همه ملت‌ها ديده مي‌شود. براساس يک مقاله تحقيقاتي از نشريه آلرژي و ايمينولوژي باليني، «آلرژي‌هاي پوستي در طول سه دهه گذشته در کشورهاي صنعتي، دو يا سه برابر شده که 15-30 درصد کودکان و 2-10 درصد بزرگسالان را تحت تأثير قرار داده است». بنا بر گزارش سازمان آلرژي جهاني، تا سال 2011، از هر چهار کودک در اروپا يک نفر آلرژي داشت و اين رقم رو به افزايش بود. با تقويت فرضيه بهداشت، گزارش خاطرنشان مي‌کند که مطالعات انجام‌شده در مورد مهاجرت نشان داده است کودکاني که خارج از کشور (آمريکا) متولد شده‌اند نسبت به مهاجراني که کودکان‌شان در ايالات متحده به دنيا آمده‌اند، کمتر به انواع آلرژي و بيماري‌هاي خودايمني مبتلا مي‌شوند.
در بيماري‌هاي التهابي روده، لوپوس، روماتيسم و مخصوصا بيماري سلياک الگوهاي مرتبطي وجود دارد. سلياک در اثر واکنش افراطي سيستم ايمني به گلوتن، پروتئين موجود در دانه‌هاي گندم، چاودار و جو، ايجاد مي‌شود. اين حمله، ديواره روده کوچک را تخريب مي‌کند. اين ممکن است يک آلرژي غذايي به نظر برسد، اما تا حدودي به علت نشانه‌هاي بيماري، متفاوت از آلرژي است. در مورد يک بيماري خودايمني مانند اين، سيستم ايمني به پروتئين و اندام‌هاي هدف مربوط به آن حمله مي‌کند. آلرژي‌ها مي‌توانند واکنش‌هاي گسترده‌اي را در بدن ايجاد کنند. به عنوان مثال، حساسيت به بادام زميني، باعث التهاب در مجراي تنفسي مي‌شود که به شوک آنافيلاکسي معروف است و مي‌تواند سبب خفگي شود. در هر دو اختلال آلرژي و خودايمني، سيستم ايمني شديدتر از قدرتش در جهت عکس يا شديدتر از آنچه براي سلامتي ميزبان نياز است، واکنش نشان مي‌دهد. نمي‌گوييم که همه اين افزايش‌ها به دليل بهداشت بهتر، کم‌بودن عفونت‌هاي دوران کودکي و ارتباط آن با ثروت و تحصيلات است. تغييرات زيادي در محيط زيست ما رخ داده است که از آن جمله مي‌توان به آلاينده‌هاي جديد اشاره كرد. به همان ميزان، فاکتورهاي ژنتيکي هم قطعا وجود دارند. فرضيه بهداشت، هنگامي که به مبحث آلرژي و ارتباط معکوس بين فرايند صنعتي‌شدن و سلامتي مي‌رسد، واقعا به‌خوبي مقاومت کرده است. درست زماني که بدن‌هاي ما براي رسيدن به تعادل به شدت تلاش مي‌کنند، خيابان مديسون (مرکز شرکت‌هاي تبليغاتي و آگهي‌پردازي در شهر نيويورک آمريکا)، تمام توان خود را براي بالا‌بردن سطح بهداشت، گاهي حتي به زيان ما، به کار گرفته است. براساس تحقيق جديدي که از سوی متخصصان انجمن کنترل عفونت و اپيدميولوژي در سال 2001 منتشر شد، ما از اواخر قرن هجدهم، به طور پيوسته تحت تأثير بازاريابي محصولات بهداشتي قرار گرفتيم. دانشمندان دانشگاه کلمبيا که اين تحقيق را انجام دادند، تلاش کردند تا بفهمند که چطور ما تا اين حد شيفته محصولات صابوني شديم. نکات مهم اين تحقيق عبارت‌اند از:
- در اوايل قرن نوزدهم، کاتالوگ سيرز (فروشگاه زنجيره‌اي) به‌شدت محصولاتي نظير محلول آمونياک (جوهرنمک)، بوراکس و صابون لباسشويي و دستشويي را تبليغ مي‌کرد.
- در طول نيمه اول قرن نوزدهم، همگام با پيشرفت‌هاي مهم در سيستم آب‌رساني، دفع زباله و شبکه فاضلاب، صنعت توليد صابون در ايالات متحده 44 درصد رشد داشت.
- در دهه‌هاي 60 و70 قرن نوزدهم، بازاريابي محصولات بهداشتي رو به افول گذاشت؛ زماني که آنتي‌بيوتيک‌ها و واکسن‌ها با کمترين تأکيد بر قابليت پاسخ‌گويي افراد، به عنوان پاسخي براي عوامل بيماري‌زاي عفوني شناخته شدند.
- اما پس از آن، در اواخر دهه 80 قرن نوزدهم، بازار محصولات بهداشتي (شخصي و خانگي)
81 درصد رشد کرد. صاحب‌نظران به «بازگشت نگراني عمومي براي پيشگيري از بيماري‌هاي عفوني» اذعان کردند و سخت نيست فکر کنيم که بيماري ايدز به عنوان بخشي از آن نگراني بوده است. اگر شما در کار بازاريابي هستيد، هرگز يک بحران و پيام‌هاي تأثيرگذار آن را از دست ندهيد.
- اين مقاله به يک آمار نظرسنجي گالوپ در سال 1998 استناد مي‌کند که بر اساس آن 66 درصد بزرگسالان، نگران وجود ويروس‌ها و باکتري‌ها بودند و 40 درصد عقيده داشتند که اين ميکروارگانيسم‌ها بيش‌از‌پيش در حال گسترش هستند. مؤسسه گالوپ همچنين گزارش کرد که
33 درصد بزرگسالان اظهار مي‌کنند که براي حفاظت از محيط خانه به پاک‌کننده‌هاي آنتي‌باکتريال نياز دارند و 26 درصد بر اين باورند که نياز دارند از پوست و بدن خود محافظت کنند.
آنها و حتي پزشکان در اشتباه بودند. آنها به ميزان بسيار زيادي آنتي‌بيوتيک تجويز مي‌کنند. اين شايد لطف بزرگي به سيستم ايمني باشد، زماني که با يک عفونت مهلک روبه‌رو شده است، اما چون آنتي‌بيوتيک‌ها بدون دليل موجه استفاده مي‌شوند، باکتري‌هاي مفيد موجود در معده و روده را از بين مي‌برند و باعث مي‌شوند مقاومت باکتري‌ها افزايش يافته و حتي کشنده‌تر شوند. دانشمندي که در سازمان بهداشت جهاني براي گسترش سياست‌هاي جهاني در جهت محدود‌کردن استفاده از آنتي‌بيوتيک‌ها تلاش مي‌کرد به من گفت که از نظر فلسفي، اين درسي برخلاف سياست يک قرن بازاريابي است: «تا وقتي تلاش مي‌کنيم که هرگونه ريسکي را از محيط زيست‌مان حذف کنيم، سالم‌تر نخواهيم بود». دکتر کي.‌جي. فوکودا گفت: «ما بايد از فکر نابودي اين چيزها از محيط زندگي‌مان دست برداريم. اين فقط ناشي از يک ترس خاص است».
آيا بيشتر موارد بهداشت ما، کاربردي، باارزش و محافظ حيات است؟ بله. آيا ما بيش از حد، اصلاح‌شده (بي‌عيب) هستيم؟ بعضي اوقات. آيا دست توي بيني‌تان کرده‌ايد يا راه ديگري در پيش گرفته‌‌ايد؟ شايد اصرار براي دست توي بيني‌کردن، قسمتي از يک استراتژي اوليه براي آگاهي سيستم ايمني از ميزان ميکروب‌هاي موجود در محيط‌مان باشد، اقدامي هوشيارکننده که سيستم دفاعي شيک شما را آموزش دهد. بله،
ممکن است.
NewYorkTimes, Mar. 2019

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها