هيستري «ايرانستيزي» در ورشو
هارون يشايايي
نتايج جلسهاي را كه آمريكاييهاي دونالد ترامپ در ورشو سرهمبندي كرده بودند، از جهات گوناگون ميتوان مورد توجه، تحقيق و بررسي قرار داد.اول اينكه از زمان انتخاب ترامپ بهعنوان رئيسجمهوری آمريكا، روش، تصميم و اقدام دولت آمریکا آشكارا ناديدهگرفتن تمام قراردادهاي بينالمللي بوده است و آنها تلاش بسيار كرده و ميكنند که نهادهای آمريكاساخته را بهجاي نهادهاي معتبر شناختهشده بينالمللي در ارتباط با مسائل جهاني بین دولتها و ملتها جا بيندازند و خود را محور تأثير در تمام تحولات جهاني معرفي كرده و ادعاي ابرقدرتبودن را به اثبات برسانند!
اجتماعي كه آمريكا در ورشو به قول خودش براي رسيدگي به مسائل خاورميانه (بخوانيد دشمن دولت و ملت ايران) سازماندهي كرده بود، جلساتي دستوپاشكسته و بيحاصل بود كه با شرکت چند نفر از مسئولان ايرانستيز دولت ترامپ و همپالكي دستآموز آنها، بنيامين نتانياهو، نخستوزیر اسرائيل و سران چند كشور عربي شيخنشين حاشيه خليج فارس تشکیل شد كه از فرط استيصال در آن شرکت کرده و حقوق مردم فلسطين را قرباني منافع شخصي و بقاي حكومتهای خود كردند تا خودي نشان دهند و خود را همدست و همكار خواستههاي استيلاگرانه امپرياليستهاي آمريكا معرفي كنند و آمريكا هم در این میان اجتماع نيمبند ورشو را نهادي بالاتر از سازمان ملل و شوراي امنيت در چشم جهانيان و رسانههاي عموما در اختيار خود ترسيم كند كه بدون هرگونه قضاوت جانبدارانهاي ميتوان گفت نقشه ترامپ و همدستان او با شكست كامل روبهرو شد و اجتماع ورشو با چند سخنراني تكراري ايرانستيزانه و هياهوی گروهی كه خود را ايراني دانسته و در خيابانهاي ورشو حضور يافته بودند، بينتيجه به كار خود پايان داد.
دوم اينكه از هياهوي بسياري كه براي ترساندن ملت و دولت ايران با تحريم و تهديد به راه انداخته بودندتا مردم و مسئولان جمهوري اسلامي ايران را وادار به بروز عكسالعمل كنند، طرفي نبستند و كاملا مشخص و پیدا بود كه بسياري از شركتكنندگان در جلسات ورشو نميتوانند ترس خود را از اقتدار ملت ايران پنهان نگه دارند و چون به حمايت آمريكا از خودشان در عمل اميدي ندارند، پس از آمريكا به جز کنترل توان اقتصادي و نظامي ايران توقع ديگري نداشتند...!
دست آخر اينكه معاون رئيسجمهور آمريكا و وزير امور خارجه او، چاپلوسانه براي ملت ایران دل ميسوزاندند، درحاليكه ترامپ اخيرا ایران را تهدید کرده است که گزینه نظامی را روی میز میگذارد و در واقع فضاي جنگ تجاوزكارانه را آرزو ميكند. اگر نظاميان خودبزرگبين آمريكايي ندانند، جهانيان بهخوبي ميدانند كه ملت ایران با تهديد به جنگ و تحريم اقتصادي و هجوم تبليغاتي تسليم خواستههاي تجاوزكارانه آمريكا نخواهد شد؛ هرچند متحمل كمبودهاي اقتصادي و ناراحتيهاي ناشي از تحريمها بشوند.
نتايج جلسهاي را كه آمريكاييهاي دونالد ترامپ در ورشو سرهمبندي كرده بودند، از جهات گوناگون ميتوان مورد توجه، تحقيق و بررسي قرار داد.اول اينكه از زمان انتخاب ترامپ بهعنوان رئيسجمهوری آمريكا، روش، تصميم و اقدام دولت آمریکا آشكارا ناديدهگرفتن تمام قراردادهاي بينالمللي بوده است و آنها تلاش بسيار كرده و ميكنند که نهادهای آمريكاساخته را بهجاي نهادهاي معتبر شناختهشده بينالمللي در ارتباط با مسائل جهاني بین دولتها و ملتها جا بيندازند و خود را محور تأثير در تمام تحولات جهاني معرفي كرده و ادعاي ابرقدرتبودن را به اثبات برسانند!
اجتماعي كه آمريكا در ورشو به قول خودش براي رسيدگي به مسائل خاورميانه (بخوانيد دشمن دولت و ملت ايران) سازماندهي كرده بود، جلساتي دستوپاشكسته و بيحاصل بود كه با شرکت چند نفر از مسئولان ايرانستيز دولت ترامپ و همپالكي دستآموز آنها، بنيامين نتانياهو، نخستوزیر اسرائيل و سران چند كشور عربي شيخنشين حاشيه خليج فارس تشکیل شد كه از فرط استيصال در آن شرکت کرده و حقوق مردم فلسطين را قرباني منافع شخصي و بقاي حكومتهای خود كردند تا خودي نشان دهند و خود را همدست و همكار خواستههاي استيلاگرانه امپرياليستهاي آمريكا معرفي كنند و آمريكا هم در این میان اجتماع نيمبند ورشو را نهادي بالاتر از سازمان ملل و شوراي امنيت در چشم جهانيان و رسانههاي عموما در اختيار خود ترسيم كند كه بدون هرگونه قضاوت جانبدارانهاي ميتوان گفت نقشه ترامپ و همدستان او با شكست كامل روبهرو شد و اجتماع ورشو با چند سخنراني تكراري ايرانستيزانه و هياهوی گروهی كه خود را ايراني دانسته و در خيابانهاي ورشو حضور يافته بودند، بينتيجه به كار خود پايان داد.
دوم اينكه از هياهوي بسياري كه براي ترساندن ملت و دولت ايران با تحريم و تهديد به راه انداخته بودندتا مردم و مسئولان جمهوري اسلامي ايران را وادار به بروز عكسالعمل كنند، طرفي نبستند و كاملا مشخص و پیدا بود كه بسياري از شركتكنندگان در جلسات ورشو نميتوانند ترس خود را از اقتدار ملت ايران پنهان نگه دارند و چون به حمايت آمريكا از خودشان در عمل اميدي ندارند، پس از آمريكا به جز کنترل توان اقتصادي و نظامي ايران توقع ديگري نداشتند...!
دست آخر اينكه معاون رئيسجمهور آمريكا و وزير امور خارجه او، چاپلوسانه براي ملت ایران دل ميسوزاندند، درحاليكه ترامپ اخيرا ایران را تهدید کرده است که گزینه نظامی را روی میز میگذارد و در واقع فضاي جنگ تجاوزكارانه را آرزو ميكند. اگر نظاميان خودبزرگبين آمريكايي ندانند، جهانيان بهخوبي ميدانند كه ملت ایران با تهديد به جنگ و تحريم اقتصادي و هجوم تبليغاتي تسليم خواستههاي تجاوزكارانه آمريكا نخواهد شد؛ هرچند متحمل كمبودهاي اقتصادي و ناراحتيهاي ناشي از تحريمها بشوند.