|

هیاهوی نفتی

علیرضا سلطانی . کارشناس اقتصاد انرژی

صنعت نفت و مدیریت آن در روزهای اخیر به موضوعی داغ در فضای سیاسی و رسانه‌ای کشور تبدیل شده است. در‌حالی‌که هفته گذشته نامه‌ای از سوی 72 نفر از نمایندگان مجلس به سران قوا در انتقاد از عملکرد مدیریت صنعت نفت در شرایط کنونی منتشر شد (که البته بعدا با مواضع برخی نمایندگان، در تعداد امضاکنندگان نامه تشکیک صورت گرفت)، دیروز بیانیه‌ای از سوی 164 نماینده مجلس در تقدیر از عملکرد وزیر نفت آن هم در شرایط کنونی در صحن علنی مجلس قرائت شد. وزیر نفت دیروز در نشست خبری خود درباره ابهامات و شبهه‌افکنی نامه موسوم به 72 نیز سخن گفت. این نوشته قصد دفاع از مدیریت صنعت نفت و شخص زنگنه را ندارد؛ بلکه در پی بیان واقعیت‌هایی از برخی تلاش‌های آگاهانه و ناآگاهانه در ضدیت با منافع ملی و در دیگر سو پی‌جویی منافع جناحی و سیاسی با بالارفتن از نردبان نفت است. نردبانی که هم منافع سیاسی دارد و هم به طور خاص مانند گذشته منافع اقتصادی آن برای این طیف بسیار جذاب و دلفریب است. واقعیت این است که نفت و صنعت نفت به تعبیر وزیر نفت در نوک پیکان جنگ اقتصادی است. با تأمل در برنامه تحریمی دولت آمریکا و مواضع سران این کشور از زمان خروج از برجام، مشخص می‌شود که صنعت نفت ایران، نقطه اصلی سیاست‌های تحریمی آمریکا است. سیاستی که البته در کنترل مطلق دولت آمریکا نیست؛ چنان‌که عملا ترامپ در 9 ماه گذشته مجبور به تغییر یا انعطاف در سیاست‌های اولیه خود درباره تجارت نفت ایران شده است. ساختار بازار نفت، منافع متفاوت قدرت‌های بزرگ نفتی مانند روسیه و عربستان، فرمان‌ناپذیری اوپک از آمریکا در کنار معذورات سیاسی و اقتصادی داخلی دولت آمریکا و همچنین تحرکات سیاسی و اقتصادی ایران برای دورزدن تحریم‌های نفتی آمریکا، دست ترامپ را برای پیشبرد اهداف تحریمی خود علیه ایران بسته است؛ بنابراین دولت آمریکا تلاش دارد با احتیاط بیشتر و واقع‌بینانه‌تر، سیاست‌های خود را در این زمینه آن‌هم به هدف حفظ مدیریت برنامه تحریم ایران پیش برد. ‌با وجود اینها، بسیاری از کشورها و شرکت‌های نفتی به دلیل ترس و نگرانی از مجازات آمریکا، همکاری‌های نفتی خود را با ایران متوقف کرده یا کاهش داده‌اند. نکته درخور‌توجه این‌ است که برخی از کشورهای اروپایی به‌ویژه یونان و ایتالیا نیز که مشمول معافیت‌های نفتی آمریکا شده‌اند، به دلیل نگرانی، اقدام به خرید نفت از ایران نمی‌کنند. این شرایط به طور طبیعی کار حفظ بازارهای صادراتی نفت و فراورده‌های نفتی و پتروشیمی را برای کشور بسیار سخت کرده است. امروز دست‌اندر‌کاران صنعت نفت با مشقت بسیار و با اتخاذ سازوکارهای متعدد و متنوع که تغییر آنها برای دورماندن از رصد و اقدامات مقابله‌جویانه وزارت خزانه‌داری آمریکا، اغلب به صورت روزانه شده است، در حال فروش نفت و حفظ بازارهای نفت ایران هستند. این در شرایطی است که می‌توان اذعان کرد در داخل چالش‌ها و مشکلات دوره گذشته تحریم‌ها به‌ویژه تأمین بنزین (که خود در دوره قبلی تحریم‌ها یکی از دو ستون اصلی سیاست تحریمی آمریکا بود) و همچنین تأمین گاز مصارف مورد نیاز خانگی و صنعتی و نیروگاهی، به مدد فعال‌شدن پالایشگاه ستاره خلیج‌ فارس و قطع واردات بنزین (تولید 105 لیتر در روز) و همچنین تولید درخور‌توجه گاز از پارس جنوبی (بیش از 600 میلیون مترمکعب در روز) دیگر وجود ندارد و شرایط تولید و عرضه انرژی و سوخت در داخل کشور به وضعیت ثبات و آسیب‌ناپذیر با وجود مشکلاتی مانند مصرف بی‌رویه ایرانیان، رسیده است. در این شرایط سخت جنگ اقتصادی که اتحاد میان ارکان مدیریت کشور و جریان‌های سیاسی برای رویارویی با حریف قدرتمند باید اصل باشد و تلاش گسترده‌ای در راستای القای این وحدت به حریف و همچنین مدیریت شدید اطلاعاتی برای جلوگیری از سوءاستفاده طرف مقابل صورت گیرد؛ جریانی با بهره‌گیری از توان رسانه‌ای به صورت آشکار، عملکرد فرماندهی جنگ اقتصادی و نفتی را به چالش کشیده و اقدام به گرادادن به رقیب از یک سو و خالی‌کردن پشت نیروهای خودی با ارائه اطلاعات و تحلیل‌های نادرست و غلط می‌کند. طبعا آنچه انتشار این نامه از سر دلسوزی و عدالت‌طلبی بانیان آن را زیر سؤال برده و ماهیت سیاسی آن را تقویت می‌کند، رسانه‌ای‌کردن آن بود؛ وگرنه هیچ منطقی اجازه نمی‌دهد در شرایط دشوار فعلی، طیفی اقدام به تخریب و تضعیف نیروی خودی کند. جریان سیاسی حامی این نامه از زمان تغییر مدیریت صنعت نفت در دولت یازدهم، شرایط بهره‌برداری ویژه از این صنعت را به سود خود نمی‌بیند؛ بنابراین تلاش دارد با انواع ترفندها، مدیریت صنعت نفت را به کرنش در برابر خود وادار کند که تاکنون دستاوردی نداشته است. آخرین این تلاش‌ها، جریان‌سازی سیاسی و رسانه‌ای بر موضوع بورس نفت است.

‌از زمان طرح مسئله عرضه نفت در بورس انرژی، وزارت نفت برنامه عملیاتی دقیق و جامعی را برای مدیریت عرضه نفت خام در بورس بدون ایجاد هرگونه فساد در پیش گرفت. با‌این‌حال طیف مذکور ملاحظات ملی، اقتصادی و فنی وزارت نفت را برنتافته و به طور دائم بر طبل عرضه بدون ملاحظه و ضمانت اموال ملت می‌کوبد. در اینکه ایران به‌عنوان بزرگ‌ترین دارنده مجموع ذخایر نفت و گاز، از این ظرفیت بهره‌گیری نکرده، تردیدی وجود ندارد. امروزه ایران بیش از آنکه از فرصت توانمندی‌های بی‌بدیل انرژی خود در عرصه داخلی و بین‌المللی استفاده کند، درگیر آسیب‌های بزرگ آن است. مهم‌ترین دلیل این مهم هم چیزی جز حاکمیت نگاه سیاسی بر صنعت نفت و گاز به طور خاص است که باعث شده عملا فرصت‌ها و زمینه‌های توسعه‌ای و رقابتی از دست برود. نامه اخیر تعدادی از نمایندگان نیز از این تفسیر خارج نیست. منطق سیاسی و الزامات راهبردی در دوران جنگ اقتصادی، چاره‌ای باقی نمی‌گذارد که جریان‌های سیاسی در صورت داشتن نیت خیر برای کشور، به جای ایجاد هیاهو در فضای عمومی و گرادادن مثبت به طرف‌های خارجی، راهکارهای اصلاحی خود را در فضایی کارشناسی و مناسب در اختیار نهادهای تصمیم‌گیر و اجرائی قرار دهند.

صنعت نفت و مدیریت آن در روزهای اخیر به موضوعی داغ در فضای سیاسی و رسانه‌ای کشور تبدیل شده است. در‌حالی‌که هفته گذشته نامه‌ای از سوی 72 نفر از نمایندگان مجلس به سران قوا در انتقاد از عملکرد مدیریت صنعت نفت در شرایط کنونی منتشر شد (که البته بعدا با مواضع برخی نمایندگان، در تعداد امضاکنندگان نامه تشکیک صورت گرفت)، دیروز بیانیه‌ای از سوی 164 نماینده مجلس در تقدیر از عملکرد وزیر نفت آن هم در شرایط کنونی در صحن علنی مجلس قرائت شد. وزیر نفت دیروز در نشست خبری خود درباره ابهامات و شبهه‌افکنی نامه موسوم به 72 نیز سخن گفت. این نوشته قصد دفاع از مدیریت صنعت نفت و شخص زنگنه را ندارد؛ بلکه در پی بیان واقعیت‌هایی از برخی تلاش‌های آگاهانه و ناآگاهانه در ضدیت با منافع ملی و در دیگر سو پی‌جویی منافع جناحی و سیاسی با بالارفتن از نردبان نفت است. نردبانی که هم منافع سیاسی دارد و هم به طور خاص مانند گذشته منافع اقتصادی آن برای این طیف بسیار جذاب و دلفریب است. واقعیت این است که نفت و صنعت نفت به تعبیر وزیر نفت در نوک پیکان جنگ اقتصادی است. با تأمل در برنامه تحریمی دولت آمریکا و مواضع سران این کشور از زمان خروج از برجام، مشخص می‌شود که صنعت نفت ایران، نقطه اصلی سیاست‌های تحریمی آمریکا است. سیاستی که البته در کنترل مطلق دولت آمریکا نیست؛ چنان‌که عملا ترامپ در 9 ماه گذشته مجبور به تغییر یا انعطاف در سیاست‌های اولیه خود درباره تجارت نفت ایران شده است. ساختار بازار نفت، منافع متفاوت قدرت‌های بزرگ نفتی مانند روسیه و عربستان، فرمان‌ناپذیری اوپک از آمریکا در کنار معذورات سیاسی و اقتصادی داخلی دولت آمریکا و همچنین تحرکات سیاسی و اقتصادی ایران برای دورزدن تحریم‌های نفتی آمریکا، دست ترامپ را برای پیشبرد اهداف تحریمی خود علیه ایران بسته است؛ بنابراین دولت آمریکا تلاش دارد با احتیاط بیشتر و واقع‌بینانه‌تر، سیاست‌های خود را در این زمینه آن‌هم به هدف حفظ مدیریت برنامه تحریم ایران پیش برد. ‌با وجود اینها، بسیاری از کشورها و شرکت‌های نفتی به دلیل ترس و نگرانی از مجازات آمریکا، همکاری‌های نفتی خود را با ایران متوقف کرده یا کاهش داده‌اند. نکته درخور‌توجه این‌ است که برخی از کشورهای اروپایی به‌ویژه یونان و ایتالیا نیز که مشمول معافیت‌های نفتی آمریکا شده‌اند، به دلیل نگرانی، اقدام به خرید نفت از ایران نمی‌کنند. این شرایط به طور طبیعی کار حفظ بازارهای صادراتی نفت و فراورده‌های نفتی و پتروشیمی را برای کشور بسیار سخت کرده است. امروز دست‌اندر‌کاران صنعت نفت با مشقت بسیار و با اتخاذ سازوکارهای متعدد و متنوع که تغییر آنها برای دورماندن از رصد و اقدامات مقابله‌جویانه وزارت خزانه‌داری آمریکا، اغلب به صورت روزانه شده است، در حال فروش نفت و حفظ بازارهای نفت ایران هستند. این در شرایطی است که می‌توان اذعان کرد در داخل چالش‌ها و مشکلات دوره گذشته تحریم‌ها به‌ویژه تأمین بنزین (که خود در دوره قبلی تحریم‌ها یکی از دو ستون اصلی سیاست تحریمی آمریکا بود) و همچنین تأمین گاز مصارف مورد نیاز خانگی و صنعتی و نیروگاهی، به مدد فعال‌شدن پالایشگاه ستاره خلیج‌ فارس و قطع واردات بنزین (تولید 105 لیتر در روز) و همچنین تولید درخور‌توجه گاز از پارس جنوبی (بیش از 600 میلیون مترمکعب در روز) دیگر وجود ندارد و شرایط تولید و عرضه انرژی و سوخت در داخل کشور به وضعیت ثبات و آسیب‌ناپذیر با وجود مشکلاتی مانند مصرف بی‌رویه ایرانیان، رسیده است. در این شرایط سخت جنگ اقتصادی که اتحاد میان ارکان مدیریت کشور و جریان‌های سیاسی برای رویارویی با حریف قدرتمند باید اصل باشد و تلاش گسترده‌ای در راستای القای این وحدت به حریف و همچنین مدیریت شدید اطلاعاتی برای جلوگیری از سوءاستفاده طرف مقابل صورت گیرد؛ جریانی با بهره‌گیری از توان رسانه‌ای به صورت آشکار، عملکرد فرماندهی جنگ اقتصادی و نفتی را به چالش کشیده و اقدام به گرادادن به رقیب از یک سو و خالی‌کردن پشت نیروهای خودی با ارائه اطلاعات و تحلیل‌های نادرست و غلط می‌کند. طبعا آنچه انتشار این نامه از سر دلسوزی و عدالت‌طلبی بانیان آن را زیر سؤال برده و ماهیت سیاسی آن را تقویت می‌کند، رسانه‌ای‌کردن آن بود؛ وگرنه هیچ منطقی اجازه نمی‌دهد در شرایط دشوار فعلی، طیفی اقدام به تخریب و تضعیف نیروی خودی کند. جریان سیاسی حامی این نامه از زمان تغییر مدیریت صنعت نفت در دولت یازدهم، شرایط بهره‌برداری ویژه از این صنعت را به سود خود نمی‌بیند؛ بنابراین تلاش دارد با انواع ترفندها، مدیریت صنعت نفت را به کرنش در برابر خود وادار کند که تاکنون دستاوردی نداشته است. آخرین این تلاش‌ها، جریان‌سازی سیاسی و رسانه‌ای بر موضوع بورس نفت است.

‌از زمان طرح مسئله عرضه نفت در بورس انرژی، وزارت نفت برنامه عملیاتی دقیق و جامعی را برای مدیریت عرضه نفت خام در بورس بدون ایجاد هرگونه فساد در پیش گرفت. با‌این‌حال طیف مذکور ملاحظات ملی، اقتصادی و فنی وزارت نفت را برنتافته و به طور دائم بر طبل عرضه بدون ملاحظه و ضمانت اموال ملت می‌کوبد. در اینکه ایران به‌عنوان بزرگ‌ترین دارنده مجموع ذخایر نفت و گاز، از این ظرفیت بهره‌گیری نکرده، تردیدی وجود ندارد. امروزه ایران بیش از آنکه از فرصت توانمندی‌های بی‌بدیل انرژی خود در عرصه داخلی و بین‌المللی استفاده کند، درگیر آسیب‌های بزرگ آن است. مهم‌ترین دلیل این مهم هم چیزی جز حاکمیت نگاه سیاسی بر صنعت نفت و گاز به طور خاص است که باعث شده عملا فرصت‌ها و زمینه‌های توسعه‌ای و رقابتی از دست برود. نامه اخیر تعدادی از نمایندگان نیز از این تفسیر خارج نیست. منطق سیاسی و الزامات راهبردی در دوران جنگ اقتصادی، چاره‌ای باقی نمی‌گذارد که جریان‌های سیاسی در صورت داشتن نیت خیر برای کشور، به جای ایجاد هیاهو در فضای عمومی و گرادادن مثبت به طرف‌های خارجی، راهکارهای اصلاحی خود را در فضایی کارشناسی و مناسب در اختیار نهادهای تصمیم‌گیر و اجرائی قرار دهند.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها