|

دست‌به‌کار شوید

وزرای محترم دولت جمهوری اسلامی ایران از بعد از انقلاب

با عرض سلام و ادب: خواهشمند است به جدول ذیل توجه فرمایید
یک ریال ۱۲۷۰ هجری شمسی معادل تقریبا یک دلار آمریکا
در 1285 معادل 1,5 ریال، در 1299 یک دلار معادل سه ریال، در 1320 معادل ۱۵ ریال، بعد از اشغال و در زمان بیات نخست‌وزیر معادل ۲۰ ریال، هزینه اشغال ایران از جیب مردم بعد از کودتای زاهدی معادل ۳۵ ریال، با آمدن منصور معادل ۶۸ ریال، بعد از انقلاب (وزیر دارایی آقای بنی‌صدر تا فرار ایشان) ۳۰۰ ریال، در دهه ۱۳۶۰ معادل 1,500 ریال، در دهه 70 معادل 4,500 ریال، در دهه ۸۰ معادل 10,000 ریال، تا اوایل دهه 90 معادل 30,000 ریال و امروز معادل 100,000 ریال یا بالاتر. می‌توان گفت این مدیریت‌ها همیشه به قاعده جامعه فشار آورده تا دولت را اداره کنند و نتوانستند. قاعدتا جامعه نسبت به مدیریت دولت‌ها عکس‌العمل نشان داد. سؤال این است که چه باید کرد؟
در گذشته‌های دور، اگر سکه دولت تقلبی نبود، مردم اعتماد می‌کردند و به کار و تجارت دست می‌زدند (مثل 300 سال از زمان اوزون‌حسن تا اواسط ناصرالدین‌شاه ۱2۵۰) و به‌محض اینکه سکه تقلبی می‌شد، مردم ذخایر خود را چال می‌کردند و از کار تجارت دور می‌شدند. بر شما عزیزان واضح است که علت کم‌ارزش‌شدن ریال، این است که دولت بیش از درآمد هزینه می‌کند.
بالاخص، وقتی دولت پشتوانه مردمی نداشت، دائم جیب فقرا تخلیه می‌شد. گروه‌هایی از جامعه ثروتمندتر می‌شدند. با این واقعه، تولید سرعت نزولی می‌کرد و هرکس سعی می‌کرد بخشی از هزینه‌ها را به گردن دولت بیندازد یا زندگی خود را به هزینه دولت وصل کند تا مأمنی پیدا کند.
بنده شاهد پنج نسل از تولیدکنندگان نساجی بوده‌ام که همه ورشکست شده‌اند. قبل از مشروطه، بعد از مشروطه، زمان رضاشاه، زمان محمدرضاشاه و زمان ما که همه از بین رفته‌اند. بهترین دلیل ورود فراورده‌ها به صورت قانونی و قاچاق از بنادر کشور یا از مرزهای کشور و بقیه اقتصاد هم همین‌طور (10 یا 20میلیارد دلار قاچاق).
ارزش پول ملی، ناموس مردم بالاخص فقراست. عرض می‌شود که راه‌حل این است که دولت بیش از درآمد هزینه نکند.

کار سختی است، ولی چاره‌ای غیر از این نیست. دولت‌ها می‌آیند و می‌روند و همین روش ادامه پیدا می‌کند. دولت در مفهوم حقوقی، جز یک وکیل نیست و وکیل وقتی نتوانست وکالت خود را انجام دهد، خودبه‌خود معزول است و ملت باید وکیلی را انتخاب کند که توانمند باشد.
می‌فرمایید چگونه؟
عرض می‌شود که جمهوری اسلامی ایران قدرت سیاسی بزرگی است. به نظرم در تاریخ سیاسی ایران هرگز چنین قدرتی در ایران ظاهر نشده است. انقلاب کرده، جنگیده، قدرت‌های وارد منطقه را یا مأیوس کرده یا پشت مرزهای خود رانده، آمریکا را مجبور به لشکرکشی کرده، در داخل آمریکا دموکرات و جمهوری‌خواه را از هم دور کرده؛ یعنی میان آمریکا و اروپا فاصله انداخته (قبل از انقلاب ایران چنین نبوده) و حضور خود را در منطقه تثبیت و در سطح بین‌المللی بازیگر شناخته‌شده است، به اختیار خود انرژی اتمی تولید می‌کند و به اختیار خود آن را محدود می‌کند. توانایی‌های ملت ایران اجازه می‌دهد خود را به دشمنان خود تحمیل کند. این سه جمله در دو هفته گذشته گفته شد:
1- آقای ترامپ می‌گوید: اگر از عربستان حمایت نکنیم، اسرائیل از بین می‌رود.
۲- آقای پمپئو، وزیر خارجه آمریکا، می‌گوید: خاورمیانه نحس است.
۳- وزیر دفاع آمریکا می‌گوید: طالبان شکست‌ناپذیر است.
این حرف‌ها 40 سال بعد از انقلاب اسلامی گفته می‌شود.
یا وزیر خارجه عربستان می‌گوید: باید اتحادیه نظامی در مقابل ایران شکل بگیرد.
تمامی این گفته‌ها نشان قدرت ملت ایران است. آیا این قدرت نمی‌تواند خود را تصحیح کند؟ فقط بایستی گروه‌های امتیازطلب داخلی و خارجی را از قدرت سیاسی ملت دور کرد و رانت‌خواران را از دست‌اندازی به جیب مردم مأیوس و ناموس فقرا را حفظ کرد. قطعا این قدرت سیاسی نوظهور این کار را خواهد کرد. کسی که سرباز این مقوله باشد، پیروز می‌شود و آمرزش دارد و دیگران مأیوس و آواره می‌شوند (پنج هزار نفر از منسوبین مدیران قبلی را نگاه کنید که گرفتار آقای ترامپ شده‌اند) فاعتبرو یا اولی الابصار.
عزیزان وزیر؛ در‌صورتی‌که موافق با این روش باشید، دست‌به‌کار شوید. در‌صورتی‌که توضیح بیشتر بخواهید، بنده در خدمتم.
با تشکر
سیدمحمد غرضی

وزرای محترم دولت جمهوری اسلامی ایران از بعد از انقلاب

با عرض سلام و ادب: خواهشمند است به جدول ذیل توجه فرمایید
یک ریال ۱۲۷۰ هجری شمسی معادل تقریبا یک دلار آمریکا
در 1285 معادل 1,5 ریال، در 1299 یک دلار معادل سه ریال، در 1320 معادل ۱۵ ریال، بعد از اشغال و در زمان بیات نخست‌وزیر معادل ۲۰ ریال، هزینه اشغال ایران از جیب مردم بعد از کودتای زاهدی معادل ۳۵ ریال، با آمدن منصور معادل ۶۸ ریال، بعد از انقلاب (وزیر دارایی آقای بنی‌صدر تا فرار ایشان) ۳۰۰ ریال، در دهه ۱۳۶۰ معادل 1,500 ریال، در دهه 70 معادل 4,500 ریال، در دهه ۸۰ معادل 10,000 ریال، تا اوایل دهه 90 معادل 30,000 ریال و امروز معادل 100,000 ریال یا بالاتر. می‌توان گفت این مدیریت‌ها همیشه به قاعده جامعه فشار آورده تا دولت را اداره کنند و نتوانستند. قاعدتا جامعه نسبت به مدیریت دولت‌ها عکس‌العمل نشان داد. سؤال این است که چه باید کرد؟
در گذشته‌های دور، اگر سکه دولت تقلبی نبود، مردم اعتماد می‌کردند و به کار و تجارت دست می‌زدند (مثل 300 سال از زمان اوزون‌حسن تا اواسط ناصرالدین‌شاه ۱2۵۰) و به‌محض اینکه سکه تقلبی می‌شد، مردم ذخایر خود را چال می‌کردند و از کار تجارت دور می‌شدند. بر شما عزیزان واضح است که علت کم‌ارزش‌شدن ریال، این است که دولت بیش از درآمد هزینه می‌کند.
بالاخص، وقتی دولت پشتوانه مردمی نداشت، دائم جیب فقرا تخلیه می‌شد. گروه‌هایی از جامعه ثروتمندتر می‌شدند. با این واقعه، تولید سرعت نزولی می‌کرد و هرکس سعی می‌کرد بخشی از هزینه‌ها را به گردن دولت بیندازد یا زندگی خود را به هزینه دولت وصل کند تا مأمنی پیدا کند.
بنده شاهد پنج نسل از تولیدکنندگان نساجی بوده‌ام که همه ورشکست شده‌اند. قبل از مشروطه، بعد از مشروطه، زمان رضاشاه، زمان محمدرضاشاه و زمان ما که همه از بین رفته‌اند. بهترین دلیل ورود فراورده‌ها به صورت قانونی و قاچاق از بنادر کشور یا از مرزهای کشور و بقیه اقتصاد هم همین‌طور (10 یا 20میلیارد دلار قاچاق).
ارزش پول ملی، ناموس مردم بالاخص فقراست. عرض می‌شود که راه‌حل این است که دولت بیش از درآمد هزینه نکند.

کار سختی است، ولی چاره‌ای غیر از این نیست. دولت‌ها می‌آیند و می‌روند و همین روش ادامه پیدا می‌کند. دولت در مفهوم حقوقی، جز یک وکیل نیست و وکیل وقتی نتوانست وکالت خود را انجام دهد، خودبه‌خود معزول است و ملت باید وکیلی را انتخاب کند که توانمند باشد.
می‌فرمایید چگونه؟
عرض می‌شود که جمهوری اسلامی ایران قدرت سیاسی بزرگی است. به نظرم در تاریخ سیاسی ایران هرگز چنین قدرتی در ایران ظاهر نشده است. انقلاب کرده، جنگیده، قدرت‌های وارد منطقه را یا مأیوس کرده یا پشت مرزهای خود رانده، آمریکا را مجبور به لشکرکشی کرده، در داخل آمریکا دموکرات و جمهوری‌خواه را از هم دور کرده؛ یعنی میان آمریکا و اروپا فاصله انداخته (قبل از انقلاب ایران چنین نبوده) و حضور خود را در منطقه تثبیت و در سطح بین‌المللی بازیگر شناخته‌شده است، به اختیار خود انرژی اتمی تولید می‌کند و به اختیار خود آن را محدود می‌کند. توانایی‌های ملت ایران اجازه می‌دهد خود را به دشمنان خود تحمیل کند. این سه جمله در دو هفته گذشته گفته شد:
1- آقای ترامپ می‌گوید: اگر از عربستان حمایت نکنیم، اسرائیل از بین می‌رود.
۲- آقای پمپئو، وزیر خارجه آمریکا، می‌گوید: خاورمیانه نحس است.
۳- وزیر دفاع آمریکا می‌گوید: طالبان شکست‌ناپذیر است.
این حرف‌ها 40 سال بعد از انقلاب اسلامی گفته می‌شود.
یا وزیر خارجه عربستان می‌گوید: باید اتحادیه نظامی در مقابل ایران شکل بگیرد.
تمامی این گفته‌ها نشان قدرت ملت ایران است. آیا این قدرت نمی‌تواند خود را تصحیح کند؟ فقط بایستی گروه‌های امتیازطلب داخلی و خارجی را از قدرت سیاسی ملت دور کرد و رانت‌خواران را از دست‌اندازی به جیب مردم مأیوس و ناموس فقرا را حفظ کرد. قطعا این قدرت سیاسی نوظهور این کار را خواهد کرد. کسی که سرباز این مقوله باشد، پیروز می‌شود و آمرزش دارد و دیگران مأیوس و آواره می‌شوند (پنج هزار نفر از منسوبین مدیران قبلی را نگاه کنید که گرفتار آقای ترامپ شده‌اند) فاعتبرو یا اولی الابصار.
عزیزان وزیر؛ در‌صورتی‌که موافق با این روش باشید، دست‌به‌کار شوید. در‌صورتی‌که توضیح بیشتر بخواهید، بنده در خدمتم.
با تشکر
سیدمحمد غرضی

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها