لجبازی با تنش آبی و محیطزیستی
احمد عظیمیبلوریان- استاد پیشین مریلند
گفتوگوها میان مسئولان دولتی، دانشگاهیان، مردم، جراید و منتقدان دولت درباره تنشهای زیستمحیطی بهویژه کمبود آب، خود با تنش و بگومگو همراه شده است. برای یافتن راهحلهای قضیه چارهای نیست جز اینکه ما با عمق بیشتری به مسائل جوی و محیطی حاکم بر تحولات کره زمین بنگریم و سپس به راهکارها و رفع موانع بپردازیم. این یادداشت در این جهت تنظیم شده است.
۱- شناخت زمین: برای بررسی ژرف تنشهای کره زمین که برای انسان مشکلزا هستند، نخست باید زمین را شناخت. به فشردهترین توصیف ممکن، زمین یکی از کرات آسمانی و عضوی از خانواده خورشید است که حدود چهار میلیارد و 500 میلیون سال پیشازاین بهصورت یک گلوله آتشین از خورشید جدا شده و تاکنون به دور آن چرخیده است. این چرخش اکنون ادامه دارد. فقط در 500 میلیون سال اخیر است که کاهش حرارت آن شدت گرفته، جو آتشین آن کمکم خنک شده و از حجم گازهای آتشین آن کاسته شده و با فروکشکردن ترکیبات فیزیکی و شیمیایی آن جو، پوسته کنونی زمین در 50 میلیون سال اخیر شکل گرفته و از راه تبخیر یا نشست به وضعیت کنونی رسیده است. این حرکت ادامه دارد. اینکه موجودات زمینی ازجمله انسان چگونه روی کره زمین ظاهر و تکثیر شدهاند و اینکه آیا موجودات انسانی در همین کره زمین «خلق» شده و انسانهای آن از دو ریشه نئوندرتال و هوموساپینوس بهوجودآمده و تکوین یافتهاند، یا از کرات آسمانی به زمین آمدهاند، هنوز روشن نیست. در سالهای اخیر دانشمندان غربی با سرهمکردن پازلهای موجود تلاش کردهاند که آمدن این موجودات را به زمین ثابت کنند. در بیابانهای برخی از کشورهای
آمریکای جنوبی طرحهای بسیار بزرگی روی زمین کشف شده که از روی زمین قابل تشخیص نیستند اما از آسمان و هواپیما بهصورت شگفتانگیزی دیده میشوند. این طراحیها هم مستند دانشمندانی است که معتقد به آمدن موجودات آسمانی به زمین هستند. آنها چیزی را کشف کردهاند که هزار و 400 سال پیش پیامبر اسلام بهصراحت آن را بیان کرده است.
۲- کره زمین میلیاردها سال بهصورت یک توپ آتشین به دور خورشید گردیده و بهتدریج پوسته بیرونی آن خنک شده و با فرونشستن مواد مختلف در گازها، پوسته زمین شکل گرفته اما سفت و سختشدن آن همواره همراه با کشوقوس بوده است. با فروکشکردن مواد مورد اشاره، گازها بهتدریج تبدیل به آب شدهاند. جسم سخت و خاکی کره زمین همه جا زیر آب بوده است. شاید 500 میلیون سال طول کشیده که با کاهش آب، نقاطی از زمین مانند نوک قلههای آتشنشانی از زیر آب بیرون آمدهاند. این حرکت از آن زمان تا به امروز ادامه داشته و در آینده ادامه خواهد داشت؛ تا جایی که کره زمین با ازدستدادن آبهای سطحی و زیرزمینی خود موجبات مرگ همه موجودات را فراهم کند. انسان و موجودات دیگر تاکنون در جاهایی زندگی کردهاند که امکان تغذیه و تنفس وجود داشته است. به دلیل خشکی تدریجی مناطقی از زمین، انسان و حیوان در کره خاکی در حرکت دائمی بوده و هستند. هماکنون بیشتر مهاجرتها بهسوی نقاطی از جهان است که آبوهوای بهتری دارند. تقریبا همه جمعیت کنونی ایالات متحده آمریکا از دیگر نقاط جهان به آنجا مهاجرت کردهاند. ما بهطور روزانه شاهد افت تدریجی آبادیها در ایران هستیم. کوههای
سرسبز کشور سوئیس را که تا نوک قلهشان پر از درخت هستند، با کوههای خشک اطراف تهران که رطوبت خود را بهتدریج از دست دادهاند، مقایسه کنید. ایران یک کشور نیمهخشک است و بخشهایی از این سرزمین همواره در تاریخ از بیآبی رنج برده است. اما ایرانیان قدیم دست روی دست نگذاشته بودند. تاآنجاکه ممکن بوده با خشکسالی مقابله کردهاند. در کشاورزی و آبرسانی به شهرها و روستاها از سیستم قنات استفاده کردهاند که امروز به نام ایران به ثبت بینالمللی رسیده است. هر جایی هم که امکان آبرسانی با قنات میسر نبوده اما رطوبت کمی در فضا وجود داشته است، از کشت دیمی سود بردهاند. کشت دیم بازده کمتری از کشت آبی دارد اما باز هم غنیمت است؛ محصول دیم در گندمکاری از محصول آبی مرغوبتر است.
در نواحی مرکزی ایران برای آبیاری درختان به پای هر درخت یک کوزه شکسته به زمین فرومیکردند و با ریختن مقدار کمی آب درخت را برای یک هفته تا ده روز زنده و بارور نگه میداشتند. این روش بهویژه در مناطق پستهزار متداول بوده است. هر پدیدهای اگر محلی باشد و فقط درون یک جامعه مشخص بروز کند، راهحل آن قاعدتا محلی است، هرچند برای تأمین و اجرای راهحل به کمک بیگانگان نیاز داشته باشد. بروز بیماریهای خاص از این نوع است، اما اگر پدیده مورد اشاره منطقهای و جهانی باشد، تلاشهای محلی و اتکا به امکانات درونی کشور شاید پاسخگوی نیازها نباشد. در این صورت، همکاریهای منطقهای و بینالمللی از الزامات بسیار مهم مقابله با بلایا یا مبارزه با مشکلات خواهد بود، بهویژه آنکه عوامل بروز مشکلات محلی نباشند. سیل، زلزله و خشکسالی نمونههای بسیار روشن از بلایایی هستند که هم در مقیاس محلی روی میدهند و هم در مقیاس منطقهای و جهانی. هیچکدام از این پدیدهها ناشناخته نیستند. در اوایل سده حاضر که این نگارنده کودک خردسالی بود، هر زمان که خشکسالی بروز میکرد و مردم شهر و روستایی دچار کمبود آب آشامیدنی و زراعی میشدند، نماز جماعت برپا میشد. در پایان نماز پیشنماز از خداوند تقاضا میکرد که دستور بدهد باران ببارد. این سنت از زمان آمدن حضرت رضا به خراسان رواج یافته بود. اگر در ضمن نماز یا بلافاصله پس از نماز ابری در آسمان پیدا میشد مردم با خوشحالی صلوات میفرستادند و خدا را شکر میکردند. من همیشه در این نمازها شرکت میکردم. بیشتر اشتباهات در نظام آبیاری از سوی دولتها صورت گرفته است. در رژیم گذشته که اصلاحات ارضی در ایران به تشویق آمریکا انجام شد، عملا فاتحه نظام آبیاری قنات خوانده شد، زیرا حفر قنات و نگهداری آن در طول هزاران سال توسط مالکان عمده انجام میشد که امکانات فراوان مالی را (هرچند با چاپیدن روستاییان) در اختیار داشتند. کشاورزان امکانات نگهداری قنات را نداشتند. حتی پس از انقلاب، آنهم باوجود قلمفرسایی در بخش کشاورزی برنامههای پنجساله توسعه کشور به این موضوع توجه نشد. اینگونه یک تکنیک معجزهآسای چندینهزارساله به همین سادگی از دست رفت. امروز در پیشرفتهترین کشورهای غربی با قراردادن ورقههای پلاستیک روی زمین کشتشده که بهصورت نوار شخمزده میشود، مانع تبخیر رطوبت میشوند. این در حالی است که در مازندران کشت برنج در زمین غرقابی انجام میشود که پای زنان کشاورز تا مچ پا در آب است. درست است که با این روش برنج کاشته میشود، اما آب به هوا میرود. دلیل عمده دیگر در کاهش رطوبت و خشکشدن منابع آبی و وقوع زلزله در ایران حفر چاههای نفت و گاز است. ما با حفر این چاهها زیر پوسته زمین را خالی میکنیم. سپس به درون آنها آب تزریق میکنیم. اگر میخواهید حجم آب تزریقشده را - که از منابع آبی سطح زمین کسر میشود - حساب کنید حجم فضای خالی ناشی از برداشت نفت و گاز را محاسبه کنید. فروش نفت برای ایران حکم فروش کلیه را پیدا کرده است. تغییر تعادل زیر پلیتهای زمین موجب بروز زلزله میشود. صحبت از انتقال آب از اصفهان به یزد یا از خزر به سمنان از طریق لولهکشی مانند بسیاری از طرحهای دولتی صرفا برای کسب رضایت مردم آن نواحی است، بدون اینکه عاقبتسنجی شده باشد. کار برنامهریزی برای جلوگیری از بروز تنشهای مورد اشاره به همکار منطقهای نیاز دارد. ایران در این زمینه ضعیف است. ترکیه با ساختن سدهای متعدد روی دجله و فرات کل منطقه میان ایران و عراق را خشک کرده است. مردم این مناطق در حال مهاجرت هستند. سدسازی روی رودخانه هیرمند در افغانستان نمونه دیگری در نبود همکاری با همسایگان مرزی است. با اینکه بشر توانسته پس از میلیونها سال جنگ و جدال، تشکیلاتی را به نام سازمان ملل متحد پایهگذاری کند تا میان کشورها هماهنگی و معاضدت و همکاری به وجود آورد، اما بهدلیل روحیه خودپرستی و رقابت در ادارهکنندگان کشورها، نتوانسته است بر مشکلات ناشی از ناهماهنگی فائق آید. نمونه این لجبازی را امروز میتوان در خاورمیانه و کشورهای اطراف ایران نهتنها در زمینههای سیاسی بلکه تنشهای محیط زیستی بهخوبی مشاهده کرد. نگارنده این موضوع را در مقالات متعدد از جمله در روزنامه «شرق» مورخ 1396.5.25 شرح داده که نیازی به تکرار آن نمیبیند.
گفتوگوها میان مسئولان دولتی، دانشگاهیان، مردم، جراید و منتقدان دولت درباره تنشهای زیستمحیطی بهویژه کمبود آب، خود با تنش و بگومگو همراه شده است. برای یافتن راهحلهای قضیه چارهای نیست جز اینکه ما با عمق بیشتری به مسائل جوی و محیطی حاکم بر تحولات کره زمین بنگریم و سپس به راهکارها و رفع موانع بپردازیم. این یادداشت در این جهت تنظیم شده است.
۱- شناخت زمین: برای بررسی ژرف تنشهای کره زمین که برای انسان مشکلزا هستند، نخست باید زمین را شناخت. به فشردهترین توصیف ممکن، زمین یکی از کرات آسمانی و عضوی از خانواده خورشید است که حدود چهار میلیارد و 500 میلیون سال پیشازاین بهصورت یک گلوله آتشین از خورشید جدا شده و تاکنون به دور آن چرخیده است. این چرخش اکنون ادامه دارد. فقط در 500 میلیون سال اخیر است که کاهش حرارت آن شدت گرفته، جو آتشین آن کمکم خنک شده و از حجم گازهای آتشین آن کاسته شده و با فروکشکردن ترکیبات فیزیکی و شیمیایی آن جو، پوسته کنونی زمین در 50 میلیون سال اخیر شکل گرفته و از راه تبخیر یا نشست به وضعیت کنونی رسیده است. این حرکت ادامه دارد. اینکه موجودات زمینی ازجمله انسان چگونه روی کره زمین ظاهر و تکثیر شدهاند و اینکه آیا موجودات انسانی در همین کره زمین «خلق» شده و انسانهای آن از دو ریشه نئوندرتال و هوموساپینوس بهوجودآمده و تکوین یافتهاند، یا از کرات آسمانی به زمین آمدهاند، هنوز روشن نیست. در سالهای اخیر دانشمندان غربی با سرهمکردن پازلهای موجود تلاش کردهاند که آمدن این موجودات را به زمین ثابت کنند. در بیابانهای برخی از کشورهای
آمریکای جنوبی طرحهای بسیار بزرگی روی زمین کشف شده که از روی زمین قابل تشخیص نیستند اما از آسمان و هواپیما بهصورت شگفتانگیزی دیده میشوند. این طراحیها هم مستند دانشمندانی است که معتقد به آمدن موجودات آسمانی به زمین هستند. آنها چیزی را کشف کردهاند که هزار و 400 سال پیش پیامبر اسلام بهصراحت آن را بیان کرده است.
۲- کره زمین میلیاردها سال بهصورت یک توپ آتشین به دور خورشید گردیده و بهتدریج پوسته بیرونی آن خنک شده و با فرونشستن مواد مختلف در گازها، پوسته زمین شکل گرفته اما سفت و سختشدن آن همواره همراه با کشوقوس بوده است. با فروکشکردن مواد مورد اشاره، گازها بهتدریج تبدیل به آب شدهاند. جسم سخت و خاکی کره زمین همه جا زیر آب بوده است. شاید 500 میلیون سال طول کشیده که با کاهش آب، نقاطی از زمین مانند نوک قلههای آتشنشانی از زیر آب بیرون آمدهاند. این حرکت از آن زمان تا به امروز ادامه داشته و در آینده ادامه خواهد داشت؛ تا جایی که کره زمین با ازدستدادن آبهای سطحی و زیرزمینی خود موجبات مرگ همه موجودات را فراهم کند. انسان و موجودات دیگر تاکنون در جاهایی زندگی کردهاند که امکان تغذیه و تنفس وجود داشته است. به دلیل خشکی تدریجی مناطقی از زمین، انسان و حیوان در کره خاکی در حرکت دائمی بوده و هستند. هماکنون بیشتر مهاجرتها بهسوی نقاطی از جهان است که آبوهوای بهتری دارند. تقریبا همه جمعیت کنونی ایالات متحده آمریکا از دیگر نقاط جهان به آنجا مهاجرت کردهاند. ما بهطور روزانه شاهد افت تدریجی آبادیها در ایران هستیم. کوههای
سرسبز کشور سوئیس را که تا نوک قلهشان پر از درخت هستند، با کوههای خشک اطراف تهران که رطوبت خود را بهتدریج از دست دادهاند، مقایسه کنید. ایران یک کشور نیمهخشک است و بخشهایی از این سرزمین همواره در تاریخ از بیآبی رنج برده است. اما ایرانیان قدیم دست روی دست نگذاشته بودند. تاآنجاکه ممکن بوده با خشکسالی مقابله کردهاند. در کشاورزی و آبرسانی به شهرها و روستاها از سیستم قنات استفاده کردهاند که امروز به نام ایران به ثبت بینالمللی رسیده است. هر جایی هم که امکان آبرسانی با قنات میسر نبوده اما رطوبت کمی در فضا وجود داشته است، از کشت دیمی سود بردهاند. کشت دیم بازده کمتری از کشت آبی دارد اما باز هم غنیمت است؛ محصول دیم در گندمکاری از محصول آبی مرغوبتر است.
در نواحی مرکزی ایران برای آبیاری درختان به پای هر درخت یک کوزه شکسته به زمین فرومیکردند و با ریختن مقدار کمی آب درخت را برای یک هفته تا ده روز زنده و بارور نگه میداشتند. این روش بهویژه در مناطق پستهزار متداول بوده است. هر پدیدهای اگر محلی باشد و فقط درون یک جامعه مشخص بروز کند، راهحل آن قاعدتا محلی است، هرچند برای تأمین و اجرای راهحل به کمک بیگانگان نیاز داشته باشد. بروز بیماریهای خاص از این نوع است، اما اگر پدیده مورد اشاره منطقهای و جهانی باشد، تلاشهای محلی و اتکا به امکانات درونی کشور شاید پاسخگوی نیازها نباشد. در این صورت، همکاریهای منطقهای و بینالمللی از الزامات بسیار مهم مقابله با بلایا یا مبارزه با مشکلات خواهد بود، بهویژه آنکه عوامل بروز مشکلات محلی نباشند. سیل، زلزله و خشکسالی نمونههای بسیار روشن از بلایایی هستند که هم در مقیاس محلی روی میدهند و هم در مقیاس منطقهای و جهانی. هیچکدام از این پدیدهها ناشناخته نیستند. در اوایل سده حاضر که این نگارنده کودک خردسالی بود، هر زمان که خشکسالی بروز میکرد و مردم شهر و روستایی دچار کمبود آب آشامیدنی و زراعی میشدند، نماز جماعت برپا میشد. در پایان نماز پیشنماز از خداوند تقاضا میکرد که دستور بدهد باران ببارد. این سنت از زمان آمدن حضرت رضا به خراسان رواج یافته بود. اگر در ضمن نماز یا بلافاصله پس از نماز ابری در آسمان پیدا میشد مردم با خوشحالی صلوات میفرستادند و خدا را شکر میکردند. من همیشه در این نمازها شرکت میکردم. بیشتر اشتباهات در نظام آبیاری از سوی دولتها صورت گرفته است. در رژیم گذشته که اصلاحات ارضی در ایران به تشویق آمریکا انجام شد، عملا فاتحه نظام آبیاری قنات خوانده شد، زیرا حفر قنات و نگهداری آن در طول هزاران سال توسط مالکان عمده انجام میشد که امکانات فراوان مالی را (هرچند با چاپیدن روستاییان) در اختیار داشتند. کشاورزان امکانات نگهداری قنات را نداشتند. حتی پس از انقلاب، آنهم باوجود قلمفرسایی در بخش کشاورزی برنامههای پنجساله توسعه کشور به این موضوع توجه نشد. اینگونه یک تکنیک معجزهآسای چندینهزارساله به همین سادگی از دست رفت. امروز در پیشرفتهترین کشورهای غربی با قراردادن ورقههای پلاستیک روی زمین کشتشده که بهصورت نوار شخمزده میشود، مانع تبخیر رطوبت میشوند. این در حالی است که در مازندران کشت برنج در زمین غرقابی انجام میشود که پای زنان کشاورز تا مچ پا در آب است. درست است که با این روش برنج کاشته میشود، اما آب به هوا میرود. دلیل عمده دیگر در کاهش رطوبت و خشکشدن منابع آبی و وقوع زلزله در ایران حفر چاههای نفت و گاز است. ما با حفر این چاهها زیر پوسته زمین را خالی میکنیم. سپس به درون آنها آب تزریق میکنیم. اگر میخواهید حجم آب تزریقشده را - که از منابع آبی سطح زمین کسر میشود - حساب کنید حجم فضای خالی ناشی از برداشت نفت و گاز را محاسبه کنید. فروش نفت برای ایران حکم فروش کلیه را پیدا کرده است. تغییر تعادل زیر پلیتهای زمین موجب بروز زلزله میشود. صحبت از انتقال آب از اصفهان به یزد یا از خزر به سمنان از طریق لولهکشی مانند بسیاری از طرحهای دولتی صرفا برای کسب رضایت مردم آن نواحی است، بدون اینکه عاقبتسنجی شده باشد. کار برنامهریزی برای جلوگیری از بروز تنشهای مورد اشاره به همکار منطقهای نیاز دارد. ایران در این زمینه ضعیف است. ترکیه با ساختن سدهای متعدد روی دجله و فرات کل منطقه میان ایران و عراق را خشک کرده است. مردم این مناطق در حال مهاجرت هستند. سدسازی روی رودخانه هیرمند در افغانستان نمونه دیگری در نبود همکاری با همسایگان مرزی است. با اینکه بشر توانسته پس از میلیونها سال جنگ و جدال، تشکیلاتی را به نام سازمان ملل متحد پایهگذاری کند تا میان کشورها هماهنگی و معاضدت و همکاری به وجود آورد، اما بهدلیل روحیه خودپرستی و رقابت در ادارهکنندگان کشورها، نتوانسته است بر مشکلات ناشی از ناهماهنگی فائق آید. نمونه این لجبازی را امروز میتوان در خاورمیانه و کشورهای اطراف ایران نهتنها در زمینههای سیاسی بلکه تنشهای محیط زیستی بهخوبی مشاهده کرد. نگارنده این موضوع را در مقالات متعدد از جمله در روزنامه «شرق» مورخ 1396.5.25 شرح داده که نیازی به تکرار آن نمیبیند.