بلای تهران و اصفهان بر سر سمنان
مهدی زارع*
توسعه بیابانها در نزدیک شهرها و توسعه کلانشهرهایی مانند تهران، چالش مهم اقلیمی امروز ماست. در بازدیدهای اخیر نگارنده مشخص شد که وضعیت بیابانی در منطقه غرب تهران و جنوب ورامین در جنوب استان تهران توسعه یافته و شکافهای بزرگ و ترکهای کششی در دشت شهریار و دشت ورامین، به راهها و خیابانها و بعضی منازل مسکونی آسیب زده است. جنوب ورامین بهسرعت به سوی تبدیلشدن به کویر به پیش میرود. سنجش میزان بارندگی در ایستگاههای جنوب استان تهران کاهش میزان بازندگی از 66 تا 80 درصد را نشان میدهد. در ناحیه جنوب آزادراه قم-گرمسار عملا وضعیتی کویری حاکم است. تغییرات اقلیمی که شامل فرایند گرمشدن جو زمین است، نماد مشخصی نیز در استان تهران دارد. در 60 سال گذشته هوای تهران حدود 2.5 درجه گرمتر شده است که حدود 1.5 درجه آن به حدود 20 سال آخر این دوره مربوط است. در استان تهران بیشترین تمرکز جمعیت به سوی جنوب و جنوب غرب و غرب استان تهران و در داخل شهر تهران به سمت مرکز و جنوب شهر تهران است. بخش مهمی از این تمرکز جمعیت به حاشیهنشینهای کلانشهر تهران و شهرکهای حاشیه تهران مربوط است. در سه دهه گذشته میزان فرونشست زمین در غرب و جنوب غرب تهران (که اکنون جمعیتی حدود دو میلیون نفری را در خود جای میدهد) سالانه به حدود 30 سانتیمتر در سال (هر سه سال یک متر!) میرسد. این فرونشست علاوهبر آسیب جدی بر زیرساختهای منطقه (مانند خطوط راهآهن)، خانهها و ساختمانها و سایر تأسیسات را آسیبپذیرتر میکند؛ بنابراین در چنین وضعی عملا ریسک زمینلرزه بعدی (به دلیل افزایش آسیبپذیری) بیشتر میشود. استفاده نامتعادل از منابع آب، آمایش غلط سرزمین ایران در سالهای بعد از جنگ تحمیلی و مسئله خشکسالی به تمرکز نامتناسب در مراکز استانها و در کلانشهرها انجامیده است. این موضوع را میتوان بهویژه در تهران و کرج مشاهده کرد. حفر چاههای مجاز (به تعدادی که برهمزننده تعادل اکولوژیک مناطق مختلف کشور بوده است) و حفر چاههای عمیق غیرمجاز که معمولا تعدادشان فراتر از (گاه چند برابر) تعداد چاههای مجاز است و الگوی نامتناسب کشت در بسیار از نواحی که با کمبود آب مواجهاند، موجب ازبینرفتن سفرههای آب زیرزمینی شده است. انتقال آب از حوزههایی که منابع آب در آنها موجود بوده به حوزههای پرجمعیت ولی خشک مانند تهران و اصفهان، به توسعه کانونهای جمعیتی در مناطق خشک انجامیده؛ بهنحویکه تهران امروزه مهمترین کانون جمعیتی در منتهیالیه شمال دشت کویر مرکزی ایران (در مجاورت البرز) و اصفهان مهمترین منطقه تمرکز جمعیت در پهنه خشک داخل فلات ایران است. انتقال آب بینحوزهای علیالاصول کاری اشتباه از نظر تعادل و تابآوری اقلیمی است و نمونه آخر آن انتقال آب از حوزه دریای مازندران به استان سمنان است که متأسفانه در دستور کار قرار گرفته و اساسا موجب بههمخوردن تعادل اکولوژیک هم در استان مازندران و هم در استان سمنان میشود.
خوب است که از وضعیت تهران و اصفهان درس بگیریم و همان بلا را بر سر سمنان نیاوریم. استان سمنان جمعیتی بالغ بر 700 هزار نفر دارد که از نظر شرایط اقلیمی با منابع آب جنوب البرز هماینک از بیشینه توان منابع طبیعی در شمال دشت کویر مرکزی ایران استفاده میکنند. استقرار بیشتر جمعیت، نیاز به تأمین آب دارد. سراسر استان و شهرهای اصلی آن در حاشیه گسلهای فعال جنوب البرز بنا شدهاند. هر نوع توسعه جمعیت در این شهرها، جمعیت در معرض خطر زلزلههای بعدی را بیشتر خواهد کرد. برداشت بیشتر از منابع آب زیرزمینی و فرونشستهای بیشتر در استان سمنان (که همین حالا نیز موجب خسارتهایی برای خط راهآهن تهران-مشهد شده است) موجب تحریک گسلهای فعال پای دامنهها خواهد شد. اگر به فکر استان سمنان در 50 سال بعد هستیم، باید از همین حالا از توسعه بیشتر شهرها و استقرار بیشتر جمعیت در شهرهای آن اجتناب کنیم.
توسعه بیابانها در نزدیک شهرها و توسعه کلانشهرهایی مانند تهران، چالش مهم اقلیمی امروز ماست. در بازدیدهای اخیر نگارنده مشخص شد که وضعیت بیابانی در منطقه غرب تهران و جنوب ورامین در جنوب استان تهران توسعه یافته و شکافهای بزرگ و ترکهای کششی در دشت شهریار و دشت ورامین، به راهها و خیابانها و بعضی منازل مسکونی آسیب زده است. جنوب ورامین بهسرعت به سوی تبدیلشدن به کویر به پیش میرود. سنجش میزان بارندگی در ایستگاههای جنوب استان تهران کاهش میزان بازندگی از 66 تا 80 درصد را نشان میدهد. در ناحیه جنوب آزادراه قم-گرمسار عملا وضعیتی کویری حاکم است. تغییرات اقلیمی که شامل فرایند گرمشدن جو زمین است، نماد مشخصی نیز در استان تهران دارد. در 60 سال گذشته هوای تهران حدود 2.5 درجه گرمتر شده است که حدود 1.5 درجه آن به حدود 20 سال آخر این دوره مربوط است. در استان تهران بیشترین تمرکز جمعیت به سوی جنوب و جنوب غرب و غرب استان تهران و در داخل شهر تهران به سمت مرکز و جنوب شهر تهران است. بخش مهمی از این تمرکز جمعیت به حاشیهنشینهای کلانشهر تهران و شهرکهای حاشیه تهران مربوط است. در سه دهه گذشته میزان فرونشست زمین در غرب و جنوب غرب تهران (که اکنون جمعیتی حدود دو میلیون نفری را در خود جای میدهد) سالانه به حدود 30 سانتیمتر در سال (هر سه سال یک متر!) میرسد. این فرونشست علاوهبر آسیب جدی بر زیرساختهای منطقه (مانند خطوط راهآهن)، خانهها و ساختمانها و سایر تأسیسات را آسیبپذیرتر میکند؛ بنابراین در چنین وضعی عملا ریسک زمینلرزه بعدی (به دلیل افزایش آسیبپذیری) بیشتر میشود. استفاده نامتعادل از منابع آب، آمایش غلط سرزمین ایران در سالهای بعد از جنگ تحمیلی و مسئله خشکسالی به تمرکز نامتناسب در مراکز استانها و در کلانشهرها انجامیده است. این موضوع را میتوان بهویژه در تهران و کرج مشاهده کرد. حفر چاههای مجاز (به تعدادی که برهمزننده تعادل اکولوژیک مناطق مختلف کشور بوده است) و حفر چاههای عمیق غیرمجاز که معمولا تعدادشان فراتر از (گاه چند برابر) تعداد چاههای مجاز است و الگوی نامتناسب کشت در بسیار از نواحی که با کمبود آب مواجهاند، موجب ازبینرفتن سفرههای آب زیرزمینی شده است. انتقال آب از حوزههایی که منابع آب در آنها موجود بوده به حوزههای پرجمعیت ولی خشک مانند تهران و اصفهان، به توسعه کانونهای جمعیتی در مناطق خشک انجامیده؛ بهنحویکه تهران امروزه مهمترین کانون جمعیتی در منتهیالیه شمال دشت کویر مرکزی ایران (در مجاورت البرز) و اصفهان مهمترین منطقه تمرکز جمعیت در پهنه خشک داخل فلات ایران است. انتقال آب بینحوزهای علیالاصول کاری اشتباه از نظر تعادل و تابآوری اقلیمی است و نمونه آخر آن انتقال آب از حوزه دریای مازندران به استان سمنان است که متأسفانه در دستور کار قرار گرفته و اساسا موجب بههمخوردن تعادل اکولوژیک هم در استان مازندران و هم در استان سمنان میشود.
خوب است که از وضعیت تهران و اصفهان درس بگیریم و همان بلا را بر سر سمنان نیاوریم. استان سمنان جمعیتی بالغ بر 700 هزار نفر دارد که از نظر شرایط اقلیمی با منابع آب جنوب البرز هماینک از بیشینه توان منابع طبیعی در شمال دشت کویر مرکزی ایران استفاده میکنند. استقرار بیشتر جمعیت، نیاز به تأمین آب دارد. سراسر استان و شهرهای اصلی آن در حاشیه گسلهای فعال جنوب البرز بنا شدهاند. هر نوع توسعه جمعیت در این شهرها، جمعیت در معرض خطر زلزلههای بعدی را بیشتر خواهد کرد. برداشت بیشتر از منابع آب زیرزمینی و فرونشستهای بیشتر در استان سمنان (که همین حالا نیز موجب خسارتهایی برای خط راهآهن تهران-مشهد شده است) موجب تحریک گسلهای فعال پای دامنهها خواهد شد. اگر به فکر استان سمنان در 50 سال بعد هستیم، باید از همین حالا از توسعه بیشتر شهرها و استقرار بیشتر جمعیت در شهرهای آن اجتناب کنیم.