جهانگيري در گفتوگو با يورونيوز
شباهتي بين جليقهزردهاي فرانسه و کارگران ايراني نیست
اسحاق جهانگيري، معاون اول رئيسجمهوري با تلويزيون «يورونيوز»، درباره برجام و آينده آن، مقايسه جليقهزردهاي فرانسه با اعتراضات کارگري در ايران، تعامل قوا در ايران و رابطهاش با رئيسجمهوري گفتوگو کرده که خلاصه آن را در ادامه ميخوانيد:
برجام امروز به چه مرحلهاي رسيده است؛ به نظر ميرسد که مردم ايران از بحثهاي تکراري درخصوص برجام خسته شدهاند، پاسخ شما به منتقدان برجام چيست؟ و اينکه چگونه از آن دفاع ميکنيد؟
ما چه در طول مذاکرات و چه در حال حاضر سعي کردهايم همه مسائل را صادقانه با مردم در ميان بگذاريم. متأسفانه با تصميم يکجانبه واشنگتن، تحريمهاي آمريکا به صورت جديتري برگشت. آمريکاييها در اين دور از تحريمها با روشهاي مختلف اعم از تهديد و تطميع کشورها و شرکتهاي ديگر دنبال اين هستند که مانع روابط کشورها و شرکتهاي خارجي با جمهوري اسلامي ايران شوند. ما متقابلا در چند زمينه اقداماتي انجام دادهايم. يکي از اين اقدامات اين بوده؛ تا زماني که ديگر امضاکنندگان برجام به تعهداتشان پايبند باشند، خصوصا در اين زمينه كه ما شاهد اقدام عملي از سوي اتحاديه اروپا باشيم، علاقهمند هستيم برجام پابرجا بماند و همچنان از آن حفاظت خواهيم کرد. در عين حال در داخل نيز به دنبال اين هستيم که با روشهاي مديريتي، فشارهايي را که بر اثر تحريم به اقتصاد کشور وارد شده است کاهش دهيم و زندگي مردم را به نقطهاي برسانيم که آسيبپذيري کمتري داشته باشد.
آلمان، فرانسه و بريتانيا براي حفظ برجام چه کردهاند؟
اين سه کشوري که از آنها نام برده شد، جزء کشورهايي هستند که متعهدند در صورتي که ايران طبق توافق برجام به تعهداتش عمل کرد آنها نيز به تعهداتي که در برجام پذيرفتند، عمل کنند. از آنها و روسيه و چين يعني از پنج عضو باقيمانده در برجام، انتظار ميرود که به همه تعهداتشان پايبند باشند. تا اين زمان، سه کشور انگليس، فرانسه و آلمان و کل اتحاديه اروپا در حد سياسي و موضعگيريهاي ديپلماتيک و اعلام نظر، بهموقع و خوب عمل کردهاند و ما راضي هستيم. ولي از نظر عملي و اقدامات اجرائي هنوز اقدام عملي از اين سه کشور ديده نشده است تا ما بتوانيم در جهت منافع مردم و اقتصاد کشورمان از اين توافق استفاده کنيم. من فکر ميکنم الان اتحاديه اروپا بعد از جنگ جهاني دوم در يک آزمون بسيار مهمي قرار گرفته است. آيا اتحاديه اروپا قادر است مستقل از دولت آمريکا خصوصا دولتي مثل دولت ترامپ تصميمگيري کند؟ آيا آنها ميتوانند از منافع و تعهدات بينالمللي خودشان دفاع کنند؟ واقعيت اين است که تا اين لحظه عملکرد مؤثري از اتحاديه اروپا مشاهده نکردهايم.
اتحاديه اروپا توانايي لازم براي ايستادن در مقابل ترامپ را دارد؟
تصور ما اين بود که اتحاديه اروپا چنين تواني را دارد. از نظر رويکرد و مسائل نظري هم تا الان خوب عمل کرده، ولي از نظر عملي ساختارهاي مالي اتحاديه اروپا مخصوصا نظام بانکي آن نشان داد که اين اتحاديه قادر نيست بهعنوان يک تصميمگير مستقل و يک مجموعه قدرتمند براي حفظ دستاوردهاي اتحاديه اروپا و تعهدات اين اتحاديه در فضاي جهاني ظاهر شود. در عين حال ما همچنان اميدوار هستيم که آنها به تعهداتشان در برجام عمل کنند.
خط قرمز شما کجاست؟
ما در ارتباط با هر تصميم بينالمللي هزينهها و منافع ملي کشورمان را در نظر ميگيريم، آنجايي که منافع کشورمان نسبت به هزينههايي که پرداخت کردهايم بيشتر باشد، تحمل ميکنيم. اگرچه از کارآمدي اتحاديه اروپا براي انجام يک اقدام عملي تاحدود زيادي نااميد شدهايم، ولي هنوز جاي اميدواري وجود دارد که اتحاديه اروپا بتواند اقدامي انجام دهد تا ما نيز بتوانيم از منافع برجام برخوردار شويم. در داخل کشور فشارهاي سياسي زيادي بر دولت از سوي گروهي که از ابتدا معتقد بودند اروپاييها به تعهداتشان عمل نميکنند و نبايد به آنها اعتماد کرد، وارد ميشود. در واقع بعد از اينکه اتحاديه اروپا به تعهداتش عمل نکرد، اين فشارها بر دولت بيشتر نيز شده است، ولي ما فکر ميکنيم تا آنجايي که منافع مردم ايران ايجاب کند بايد برجام پابرجا بماند.
دولت ايران اين اختيار را دارد در مقابل وعدههايي که اروپاييها دادند خودش گام داوطلبانه ديگري را بردارد يا فکر ميکنيد هزينههايي که داده شده تا همينجا هم زياد است؟
برجام توافقي است که همه چيز درونش تعريف شده است؛ يعني اينکه ايران چه گامهايي بايد برميداشته و چه اقداماتي بايد انجام ميداده، همه در قالب برجام مشخص شده است. ما هيچ تعهدي را فراتر از برجام قبول نميکنيم، آنچه مهم است فعلا موضوع برجام است. طبق برجام بايد همه طرفيني که به اين توافق متعهدند و آن را امضا و درخصوص آن مذاکره کردند به تعهداتشان عمل کنند.
انتخابات اروپايي در ماه «مي» است و اين احتمال وجود دارد که خانم موگريني و تيمش بروند، با رفتن آنها احتمال دارد چپها در پارلمان اروپا بر سر کار بيايند، با رفتن خانم موگريني چشمانداز روابط تهران - بروکسل را چطور ارزيابي ميکنيد؟
ما در مسائل داخلي اتحاديه اروپا و کشورهاي اروپايي و اينکه افراد چقدر قدرت دارند يا تأثيرپذيرند ورود نميکنيم، ما به تعهداتي که به همديگر داده ميشود، توجه داريم. دولتها ميآيند و ميروند، حتي شخصيتهايي مثل خانم موگريني که منتسب به کل اتحاديه اروپا هستند، تعهداتي که ميدهند، تعهد شخص نيست، تعهد مجموعهاي به نام اتحاديه اروپا و کشورهاي فرانسه، بريتانيا، آلمان و کل اتحاديه اروپاست. اينكه چه کسي در آنجا سر کار است و قدرت را در دست دارد، تعيينکننده نيست، انتظار ما اين است که هر تغييري به وجود ميآيد، به تعهداتي که در برجام دادند، بتوانند عمل کنند.
اخيرا جنبشي به نام جليقهزردها در فرانسه راه افتاد، آيا نقطه اشتراک و قرابتي بين مطالبات جليقهزردها و اتفاقاتي که اخيرا در تهران بين جامعه کارگري ايران پيشآمده ميبينيد؟
هيچ نسبتي بين اين دو نيست. انقلاب در 40 سال گذشته شاهد تجمعاتی مسالمتآميز در شهرهاي بزرگي مثل تهران بوده است. شعارهايي هم که در اين تجمعات بيان ميشد، در مسير همان شعارهاي انقلاب و خواستههاي اوليه مردم بوده و کاملا با اين اتفاقاتي که امروز در فرانسه و برخي کشورهاي اروپايي رخ ميدهد، متفاوت است.
من زماني که در دولت آقاي خاتمي وزير صنعت و معدن بودم، خاطرات وزراي صنايع و معادن قبل از انقلاب اسلامي را هم مطالعه کردم. کشوري که چندين هزار واحد صنعتي دارد، طبيعي است که برخي واحدهاي صنعتي آن دچار مشکل شوند؛ حقوقها دير پرداخت شود، يا حتي ممکن است کارخانهاي با تعطيلي روبهرو شود. در اتحاديه اروپا و آمريکا هم دهها و صدها و گاهي چند هزار واحد صنعتي سالانه تعطيل ميشود. ممکن است يک کارخانه به دليل نداشتن ساختار مناسب و استفادهنکردن از فناوريهاي نوين با مشکل روبهرو شود و تلاش دولت اين بوده که حتي کارخانههايي که مالکيت خصوصي دارند و دولت به جهت مالکيت در آنها دخالتي ندارد، مشکلاتشان را حل و مطالبات کارگريشان را مرتفع کند. البته تلاش دولت اين است که هيچوقت جاي مالک خصوصي کارخانه قرار نگيرد؛ ولي همواره کمک کرده که مشکلات اين دست کارخانهها برطرف شود. اينها يکسري مطالبات صنفي است، تلاش برخي از مخالفان جمهوري اسلامي ايران و مخالفان دولت در اين مسير بوده است که اين مطالبات صنفي را به مطالبات سياسي تبديل کنند. البته بعضا ممکن است در بين يک مجموعه کارگري يکسري مطالبات سياسي هم وجود داشته باشد ولي بههيچوجه
اين مطالبات، يک اعتراض عمومي که بهدنبال يک اقدام انقلابي مانند اعتراضات جليقهزردهاي فرانسه باشد، نبوده و نيست.
آيا ايران قصد دارد ميان طالبان و کابل، نقش ميانجيگري داشته باشد؟ يا بهنوعي چرخش استراتژيک مواضع ايران در مقابل افغانستان است؟
ممکن است با گروههايي مثل طالبان که در اين کشورها حضور دارند، اختلافنظرهاي بسيار جديای داشته باشيم اما تلاش ما اين است که در جهت منافع دولت افغانستان تلاش کنيم. دولت افغانستان، دولت دوست ماست. ما با دولت افغانستان ارتباط بسيار خوبي داريم، همواره در همه زمينهها از دولت افغانستان حمايت کردهايم. هر گفتوگويي که انجام ميگيرد، حتما با اطلاع دولت افغانستان و در راستاي منافع آنها خواهد بود.
اشاره کرديد که در آستانه 40سالگي انقلاب اسلامي قرار داريد. پاسخ شما امروز به نسل جوان داخل ايران چيست؟ فکر ميکنيد اصولا شعارهايي که در انقلاب داده شد، هنوز کارکرد خودش را دارد؟
بههرحال هر حرکتي که منجر به يکسري تغيير و تحولات جدي ميشود، به اين معنا نيست که در مسيرش نياز به مراقبت و اصلاحات ندارد. جمهوری اسلامی در منطقهاي تشکيل شد که مردم برخي از کشورهاي منطقه هنوز صندوق رأي نديدهاند و کمترين دخالتي در سرنوشت خودشان ندارند. در چنين منطقهاي ما بهدنبال دموکراسي، آزادي و استقلال بوديم. بهدنبال اين بوديم که منافع مردم را به بهترين وجه ممکن تأمين کنيم. بدون ترديد با آن آرمانهايي که براي جمهوری اسلامی در ابتدا ترسيم کرده بوديم، فاصله داريم ولي فکر ميکنيم که نسل جوان تحصيلکردهاي که در ايران هستند، با توجه به شرايطي که در منطقه وجود دارد، روش ديگري را جز اينکه بايد با اصلاحات، اشکالات را برطرف کرد و به نقطه آرماني نزديک شد، انتخاب نميکند.
درباره انتصاب آيتالله آمليلاريجاني بهعنوان رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام و احتمالا گزينه آتي قوه قضائيه فکر ميکنيد که انتخاب شخص بعدي براي رياست قوه قضائيه تعامل قوا در ايران را به چه صورتي جلو خواهد برد؟
بههرحال مسير انتخاب مسئولان در نظام جمهوری اسلامی ايران مشخص است و مسير قانوني خود را دارد. درباره مجمع تشخيص مصلحت نظام هم مشخص است که رئيس آن را رهبر معظم انقلاب انتخاب ميکنند. قوه قضائيه هم همين مسير را خواهد داشت. تعامل هم به معناي اين نيست که ما انتظار داشته باشيم در صدر دستگاههايي که ما در انتخابشان قانونا نقشي نداريم، کساني قرار بگيرند که مانند ما فکر کنند يا ما در انتخاب آنها دخالت داشته باشيم. مهم اين است که همه ما بايد به يک موضوع مشترک يعني منافع مردم و پيشرفت جمهوری اسلامی ايران و سربلندي ملت ايران فکر کنيم و با وجود اختلافنظرها با يکديگر همکاري داشته باشيم. در داخل دولت و حتي در بين اعضاي دولت هم اختلافنظرهايي وجود دارد. اما به اين معنا نيست که ما نميتوانيم براي پيشرفت کارهايمان يک دولت واحد باشيم. من فکر ميکنم در دولت يازدهم و دوازدهم نشان داديم هرکسي براي قوه قضائيه انتخاب شود، با همکاري و هماهنگي بين قواي سهگانه ميتوانيم مسير تعامل را بهخوبي انتخاب کنيم و پيش برويم.
تعامل شما با آقاي رئيسجمهور به چه صورت است؟
خيلي خوب است. من فکر ميکنم که بعد از پيروزي انقلاب اسلامي تا به امروز رابطه بين معاون اول و رئيسجمهور در هيچ دورهاي به اين خوبي نبوده باشد. من و آقاي روحاني از مجلس شوراي اسلامي با هم همکاري داشتيم و آشنا بوديم و اخلاق و روحيات همديگر را ميدانستيم. من شخصا هيچ مشکلي درباره کار با آقاي دکتر روحاني ندارم.
اسحاق جهانگيري، معاون اول رئيسجمهوري با تلويزيون «يورونيوز»، درباره برجام و آينده آن، مقايسه جليقهزردهاي فرانسه با اعتراضات کارگري در ايران، تعامل قوا در ايران و رابطهاش با رئيسجمهوري گفتوگو کرده که خلاصه آن را در ادامه ميخوانيد:
برجام امروز به چه مرحلهاي رسيده است؛ به نظر ميرسد که مردم ايران از بحثهاي تکراري درخصوص برجام خسته شدهاند، پاسخ شما به منتقدان برجام چيست؟ و اينکه چگونه از آن دفاع ميکنيد؟
ما چه در طول مذاکرات و چه در حال حاضر سعي کردهايم همه مسائل را صادقانه با مردم در ميان بگذاريم. متأسفانه با تصميم يکجانبه واشنگتن، تحريمهاي آمريکا به صورت جديتري برگشت. آمريکاييها در اين دور از تحريمها با روشهاي مختلف اعم از تهديد و تطميع کشورها و شرکتهاي ديگر دنبال اين هستند که مانع روابط کشورها و شرکتهاي خارجي با جمهوري اسلامي ايران شوند. ما متقابلا در چند زمينه اقداماتي انجام دادهايم. يکي از اين اقدامات اين بوده؛ تا زماني که ديگر امضاکنندگان برجام به تعهداتشان پايبند باشند، خصوصا در اين زمينه كه ما شاهد اقدام عملي از سوي اتحاديه اروپا باشيم، علاقهمند هستيم برجام پابرجا بماند و همچنان از آن حفاظت خواهيم کرد. در عين حال در داخل نيز به دنبال اين هستيم که با روشهاي مديريتي، فشارهايي را که بر اثر تحريم به اقتصاد کشور وارد شده است کاهش دهيم و زندگي مردم را به نقطهاي برسانيم که آسيبپذيري کمتري داشته باشد.
آلمان، فرانسه و بريتانيا براي حفظ برجام چه کردهاند؟
اين سه کشوري که از آنها نام برده شد، جزء کشورهايي هستند که متعهدند در صورتي که ايران طبق توافق برجام به تعهداتش عمل کرد آنها نيز به تعهداتي که در برجام پذيرفتند، عمل کنند. از آنها و روسيه و چين يعني از پنج عضو باقيمانده در برجام، انتظار ميرود که به همه تعهداتشان پايبند باشند. تا اين زمان، سه کشور انگليس، فرانسه و آلمان و کل اتحاديه اروپا در حد سياسي و موضعگيريهاي ديپلماتيک و اعلام نظر، بهموقع و خوب عمل کردهاند و ما راضي هستيم. ولي از نظر عملي و اقدامات اجرائي هنوز اقدام عملي از اين سه کشور ديده نشده است تا ما بتوانيم در جهت منافع مردم و اقتصاد کشورمان از اين توافق استفاده کنيم. من فکر ميکنم الان اتحاديه اروپا بعد از جنگ جهاني دوم در يک آزمون بسيار مهمي قرار گرفته است. آيا اتحاديه اروپا قادر است مستقل از دولت آمريکا خصوصا دولتي مثل دولت ترامپ تصميمگيري کند؟ آيا آنها ميتوانند از منافع و تعهدات بينالمللي خودشان دفاع کنند؟ واقعيت اين است که تا اين لحظه عملکرد مؤثري از اتحاديه اروپا مشاهده نکردهايم.
اتحاديه اروپا توانايي لازم براي ايستادن در مقابل ترامپ را دارد؟
تصور ما اين بود که اتحاديه اروپا چنين تواني را دارد. از نظر رويکرد و مسائل نظري هم تا الان خوب عمل کرده، ولي از نظر عملي ساختارهاي مالي اتحاديه اروپا مخصوصا نظام بانکي آن نشان داد که اين اتحاديه قادر نيست بهعنوان يک تصميمگير مستقل و يک مجموعه قدرتمند براي حفظ دستاوردهاي اتحاديه اروپا و تعهدات اين اتحاديه در فضاي جهاني ظاهر شود. در عين حال ما همچنان اميدوار هستيم که آنها به تعهداتشان در برجام عمل کنند.
خط قرمز شما کجاست؟
ما در ارتباط با هر تصميم بينالمللي هزينهها و منافع ملي کشورمان را در نظر ميگيريم، آنجايي که منافع کشورمان نسبت به هزينههايي که پرداخت کردهايم بيشتر باشد، تحمل ميکنيم. اگرچه از کارآمدي اتحاديه اروپا براي انجام يک اقدام عملي تاحدود زيادي نااميد شدهايم، ولي هنوز جاي اميدواري وجود دارد که اتحاديه اروپا بتواند اقدامي انجام دهد تا ما نيز بتوانيم از منافع برجام برخوردار شويم. در داخل کشور فشارهاي سياسي زيادي بر دولت از سوي گروهي که از ابتدا معتقد بودند اروپاييها به تعهداتشان عمل نميکنند و نبايد به آنها اعتماد کرد، وارد ميشود. در واقع بعد از اينکه اتحاديه اروپا به تعهداتش عمل نکرد، اين فشارها بر دولت بيشتر نيز شده است، ولي ما فکر ميکنيم تا آنجايي که منافع مردم ايران ايجاب کند بايد برجام پابرجا بماند.
دولت ايران اين اختيار را دارد در مقابل وعدههايي که اروپاييها دادند خودش گام داوطلبانه ديگري را بردارد يا فکر ميکنيد هزينههايي که داده شده تا همينجا هم زياد است؟
برجام توافقي است که همه چيز درونش تعريف شده است؛ يعني اينکه ايران چه گامهايي بايد برميداشته و چه اقداماتي بايد انجام ميداده، همه در قالب برجام مشخص شده است. ما هيچ تعهدي را فراتر از برجام قبول نميکنيم، آنچه مهم است فعلا موضوع برجام است. طبق برجام بايد همه طرفيني که به اين توافق متعهدند و آن را امضا و درخصوص آن مذاکره کردند به تعهداتشان عمل کنند.
انتخابات اروپايي در ماه «مي» است و اين احتمال وجود دارد که خانم موگريني و تيمش بروند، با رفتن آنها احتمال دارد چپها در پارلمان اروپا بر سر کار بيايند، با رفتن خانم موگريني چشمانداز روابط تهران - بروکسل را چطور ارزيابي ميکنيد؟
ما در مسائل داخلي اتحاديه اروپا و کشورهاي اروپايي و اينکه افراد چقدر قدرت دارند يا تأثيرپذيرند ورود نميکنيم، ما به تعهداتي که به همديگر داده ميشود، توجه داريم. دولتها ميآيند و ميروند، حتي شخصيتهايي مثل خانم موگريني که منتسب به کل اتحاديه اروپا هستند، تعهداتي که ميدهند، تعهد شخص نيست، تعهد مجموعهاي به نام اتحاديه اروپا و کشورهاي فرانسه، بريتانيا، آلمان و کل اتحاديه اروپاست. اينكه چه کسي در آنجا سر کار است و قدرت را در دست دارد، تعيينکننده نيست، انتظار ما اين است که هر تغييري به وجود ميآيد، به تعهداتي که در برجام دادند، بتوانند عمل کنند.
اخيرا جنبشي به نام جليقهزردها در فرانسه راه افتاد، آيا نقطه اشتراک و قرابتي بين مطالبات جليقهزردها و اتفاقاتي که اخيرا در تهران بين جامعه کارگري ايران پيشآمده ميبينيد؟
هيچ نسبتي بين اين دو نيست. انقلاب در 40 سال گذشته شاهد تجمعاتی مسالمتآميز در شهرهاي بزرگي مثل تهران بوده است. شعارهايي هم که در اين تجمعات بيان ميشد، در مسير همان شعارهاي انقلاب و خواستههاي اوليه مردم بوده و کاملا با اين اتفاقاتي که امروز در فرانسه و برخي کشورهاي اروپايي رخ ميدهد، متفاوت است.
من زماني که در دولت آقاي خاتمي وزير صنعت و معدن بودم، خاطرات وزراي صنايع و معادن قبل از انقلاب اسلامي را هم مطالعه کردم. کشوري که چندين هزار واحد صنعتي دارد، طبيعي است که برخي واحدهاي صنعتي آن دچار مشکل شوند؛ حقوقها دير پرداخت شود، يا حتي ممکن است کارخانهاي با تعطيلي روبهرو شود. در اتحاديه اروپا و آمريکا هم دهها و صدها و گاهي چند هزار واحد صنعتي سالانه تعطيل ميشود. ممکن است يک کارخانه به دليل نداشتن ساختار مناسب و استفادهنکردن از فناوريهاي نوين با مشکل روبهرو شود و تلاش دولت اين بوده که حتي کارخانههايي که مالکيت خصوصي دارند و دولت به جهت مالکيت در آنها دخالتي ندارد، مشکلاتشان را حل و مطالبات کارگريشان را مرتفع کند. البته تلاش دولت اين است که هيچوقت جاي مالک خصوصي کارخانه قرار نگيرد؛ ولي همواره کمک کرده که مشکلات اين دست کارخانهها برطرف شود. اينها يکسري مطالبات صنفي است، تلاش برخي از مخالفان جمهوري اسلامي ايران و مخالفان دولت در اين مسير بوده است که اين مطالبات صنفي را به مطالبات سياسي تبديل کنند. البته بعضا ممکن است در بين يک مجموعه کارگري يکسري مطالبات سياسي هم وجود داشته باشد ولي بههيچوجه
اين مطالبات، يک اعتراض عمومي که بهدنبال يک اقدام انقلابي مانند اعتراضات جليقهزردهاي فرانسه باشد، نبوده و نيست.
آيا ايران قصد دارد ميان طالبان و کابل، نقش ميانجيگري داشته باشد؟ يا بهنوعي چرخش استراتژيک مواضع ايران در مقابل افغانستان است؟
ممکن است با گروههايي مثل طالبان که در اين کشورها حضور دارند، اختلافنظرهاي بسيار جديای داشته باشيم اما تلاش ما اين است که در جهت منافع دولت افغانستان تلاش کنيم. دولت افغانستان، دولت دوست ماست. ما با دولت افغانستان ارتباط بسيار خوبي داريم، همواره در همه زمينهها از دولت افغانستان حمايت کردهايم. هر گفتوگويي که انجام ميگيرد، حتما با اطلاع دولت افغانستان و در راستاي منافع آنها خواهد بود.
اشاره کرديد که در آستانه 40سالگي انقلاب اسلامي قرار داريد. پاسخ شما امروز به نسل جوان داخل ايران چيست؟ فکر ميکنيد اصولا شعارهايي که در انقلاب داده شد، هنوز کارکرد خودش را دارد؟
بههرحال هر حرکتي که منجر به يکسري تغيير و تحولات جدي ميشود، به اين معنا نيست که در مسيرش نياز به مراقبت و اصلاحات ندارد. جمهوری اسلامی در منطقهاي تشکيل شد که مردم برخي از کشورهاي منطقه هنوز صندوق رأي نديدهاند و کمترين دخالتي در سرنوشت خودشان ندارند. در چنين منطقهاي ما بهدنبال دموکراسي، آزادي و استقلال بوديم. بهدنبال اين بوديم که منافع مردم را به بهترين وجه ممکن تأمين کنيم. بدون ترديد با آن آرمانهايي که براي جمهوری اسلامی در ابتدا ترسيم کرده بوديم، فاصله داريم ولي فکر ميکنيم که نسل جوان تحصيلکردهاي که در ايران هستند، با توجه به شرايطي که در منطقه وجود دارد، روش ديگري را جز اينکه بايد با اصلاحات، اشکالات را برطرف کرد و به نقطه آرماني نزديک شد، انتخاب نميکند.
درباره انتصاب آيتالله آمليلاريجاني بهعنوان رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام و احتمالا گزينه آتي قوه قضائيه فکر ميکنيد که انتخاب شخص بعدي براي رياست قوه قضائيه تعامل قوا در ايران را به چه صورتي جلو خواهد برد؟
بههرحال مسير انتخاب مسئولان در نظام جمهوری اسلامی ايران مشخص است و مسير قانوني خود را دارد. درباره مجمع تشخيص مصلحت نظام هم مشخص است که رئيس آن را رهبر معظم انقلاب انتخاب ميکنند. قوه قضائيه هم همين مسير را خواهد داشت. تعامل هم به معناي اين نيست که ما انتظار داشته باشيم در صدر دستگاههايي که ما در انتخابشان قانونا نقشي نداريم، کساني قرار بگيرند که مانند ما فکر کنند يا ما در انتخاب آنها دخالت داشته باشيم. مهم اين است که همه ما بايد به يک موضوع مشترک يعني منافع مردم و پيشرفت جمهوری اسلامی ايران و سربلندي ملت ايران فکر کنيم و با وجود اختلافنظرها با يکديگر همکاري داشته باشيم. در داخل دولت و حتي در بين اعضاي دولت هم اختلافنظرهايي وجود دارد. اما به اين معنا نيست که ما نميتوانيم براي پيشرفت کارهايمان يک دولت واحد باشيم. من فکر ميکنم در دولت يازدهم و دوازدهم نشان داديم هرکسي براي قوه قضائيه انتخاب شود، با همکاري و هماهنگي بين قواي سهگانه ميتوانيم مسير تعامل را بهخوبي انتخاب کنيم و پيش برويم.
تعامل شما با آقاي رئيسجمهور به چه صورت است؟
خيلي خوب است. من فکر ميکنم که بعد از پيروزي انقلاب اسلامي تا به امروز رابطه بين معاون اول و رئيسجمهور در هيچ دورهاي به اين خوبي نبوده باشد. من و آقاي روحاني از مجلس شوراي اسلامي با هم همکاري داشتيم و آشنا بوديم و اخلاق و روحيات همديگر را ميدانستيم. من شخصا هيچ مشکلي درباره کار با آقاي دکتر روحاني ندارم.